نقش اعتقادنامۀ رسولان در طول تاریخ کلیسا

درست مانند کلیسا در عهد جدید، کلیسای قرون بعدی نیز انواع الاهیات را به نمایش گذاشته است. حتی در بسیاری از مسائل جزئی نیز وحدت نظر بسیار کمی وجود داشته است. اما آموزه‌‌های اصلی و محوری‌تر، مانند اصول ایمان در اعتقادنامۀ رسولان، تقریبا با تایید عمومی و جهانی مواجه شده‌اند. و در مواردی که این عقاید اساسی رد شده‌اند، کلیسا و تاریخ تا حد بسیاری به مخالفان و تفرقه‌اندازان و معلمان کذبه اهمیت داده است.
تنها به عنوان یک نمونه، حوادث قرن چهارم میلادی را در نظر بگیرید. اولین نسخۀ اعتقادنامۀ رسولان  تقریبا در این زمان مورد استفاده قرار می‌گرفت. در این مرحله از تاریخ، بدعت‌های متعددی به وجود آمده بود که کلیسا باید در شوراهای خود به آنها می‌پرداخت. برخی از این شوراها محلی بودند، اما دیگر شوراها جهانی محسوب می‌شدند؛ به این دلیل که آنها اغلب شامل حضور اسقف‌هایی از بخش‌های مختلف کلیسا در سراسر جهان بودند. به عنوان مثال، شورای نیقیه در سال  325 میلادی و شورای قسطنطنیه در سال 381 میلادی، شوراهای عام و جهانی قلمداد می‌شدند چرا که با مسائل متعددی مربوط به اصول ایمان در اعتقادنامۀ رسولان پرداخته بودند.
نسخه امروزی اعتقادنامۀ نیقیه در ابتدا در شورای نیقیه در سال  325 میلادی تنظیم شده است، و شکل امروزی آن در شورای قسطنطنیه در سال 381 میلادی پدید آمد. می‌توان گفت که این اعتقادنامه تا حد بسیاری شرح و بسط اعتقادنامۀ رسولان است، و به نحوی در نظر گرفته شده است تا ایده‌‌های متعددی را روشن کرده و تفسیرهای نادرست از اعتقادنامه را رد کند.
به عنوان مثال، بدعتی که به عنوان مکتب ناستیکی‌ شناخته می‌شد، چنین تعلیم می‌داد که خدای کتاب‌مقدس، خالق جهان، خود توسط خدای دیگری خلق شده است. بدعت‌هایی مانند مکتب ناستیکی‌ به طور واضحی توسط اعتقادنامۀ رسولان محکوم نشده بودند؛ بنابراین اعتقادنامة نیقیه از زبانی استفاده می‌کند‌ تا قصد و منظور اعتقادنامۀ رسولان روشن‌تر شود.
به طور خاص، جایی که اعتقادنامۀ رسولان اعلام می‌کند: «من به خدای پدر، قادر مطلق، خالق آسمان و زمین ایمان دارم». اعتقادنامة نیقیه به جهت بسط بیشتر، این بیانیه را چنین ارائه می‌دهد: «من ایمان دارم به خدای یکتا پدر قادر مطلق، آفریدگار آسمان و زمین، و هر آنچه پیدا و ناپیداست.» در اینجا به این چهار نکته توجه کنید:
اول، اعتقادنامة نیقیه مبتنی بر اعتقادنامۀ رسولان است. اینکه شورای نیقیه اساس و پایۀ اعتقادنامة خود را بر مبنای اعتقادنامۀ رسولان قرار داده است، نشان‌دهندة این حقیقت است که کلیسا به شکلی جهانی و عام اعتقادنامۀ رسولان را تایید می‌کرد.
دوم، اعتقادنامة نیقیه به جای کلمة «من» با کلمۀ «ما» آغاز می‌شود؛ در حالی که اعتقادنامۀ رسولان بیشتر به عنوان اعتراف فردی ایمان در مراسم تعمید در نظر گرفته می‌شد، اعتقادنامة نیقیه به منزلۀ بیانیه‌ای است که نشان می‌دهد کلیسا به شکلی جهانی و جمعی، همان آموزه‌ها را تایید می‌کند‌.
سوم، اعتقادنامۀ نیقیه با اضافه کردن کلمۀ «یک» قبل از واژۀ «خدا» آنچه را که اعتقادنامۀ رسولان در حالتی ضمنی بیان نموده را به شکلی صریح و روشن ارائه می‌دهد و آن این بود که خدا یکتاست.
و چهارم، اعتقادنامۀ نیقیه روشن می‌کند‌ که خدا همه چیز را خلق کرد، از جمله چیزهایی نامرئی مانند ارواح. این خود روشن می‌کند که خدا مخلوق نیست. باز هم، این نکته به شکلی ضمنی در اعتقادنامۀ رسولان مطرح شده بود، اما اعتقادنامۀ نیقیه به طوری روشن‌تر و ساده‌تر این موضوع را بیان می‌کند.
این نوع تصدیقات و توضیحات در ادامه توسط دیگر شوراها و الاهیدانان در طول قرن‌ها ادامه یافت. در آن زمان، تصمیمات شوراها توسط همة کلیساها پذیرفته نمی‌شد. یک شورا نظرات برخی از کلیساها را محکوم می‌‌کرد و شورای دیگر، دیدگاه‌های دیگر کلیساها را محکوم می‌کرد. اما در اغلب موارد، کلیسا در هر دو طرف از این مجادلات، به تایید اصول اساسی اعتقادنامۀ رسولان ادامه می‌داد.
به همین دلیل، اعتقادنامۀ رسولان عموما به عنوان بیانیه‌ای از اساسی‌ترین و همگانی‌ترین اصول ایمان مسیحی در نظر گرفته می‌شود. فقط اعتقادنامۀ نیقیه از نظر پذیرش عام و جهانی در طول تاریخ به اعتقادنامۀ رسولان نزدیک شده است. اما تقریبا می‌توان گفت که اعتقادنامۀ نیقیه، بنیادین نیست و شامل چندین اظهار الاهیاتی است که حتی الاهیدانان نیز اغلب در مورد آن دچار سوء‌تفاهم می‌شوند. به همین دلیل است که اعتقادنامۀ رسولان را به عنوان اساس این مطالعه راجع به اصول اصلی ایمان مسیحی قرار داده‌ایم. 
تاکنون توافق عمومی عهد جدید با اعتقادنامۀ رسولان را نشان دادیم و به پذیرش آموزه‌های آن در طول تاریخ کلیسا اشاره کردیم. حال آماده‌ایم تا دربارۀ زمان حال صحبت کنیم، چرا که هنوز هم همین باورها مشخصة کلیسای مسیحی است.

زمان حال
در هر عصری، معلمین کذبه اعتقادات اساسی‌ای را که کلیسا در طی قرن‌ها باور داشته، رد کرده‌اند. در عصر حاضر فرقه‌هایی چون شاهدان یهوه و مورمون‌ها خودشان را مسیحی معرفی می‌کنند، چون کتاب‌مقدس را قبول داشته و به نوعی سعی در پیروی از مسیح دارند؛ اما آنها مسیحیان واقعی نیستند چرا که اعتقادات اصلی مسیحیت که بیش از دو هزار سال مورد قبول بودند را انکار می‌کنند؛ یعنی اعتقاداتی که در اعتقادنامۀ رسولان نیز دیده می‌شوند. حتی برخی کلیساها که به عنوان یک فرقه نیز شناخته نمی‌شوند، این تعالیم بنیادی را رد می‌کنند؛ همانطور که برخی معلمین در کلیساها به طور مستقل با این اعتقادات موافق نیستند.
اما اگر بسیاری از مردم اعتقادات موجود در اعتقادنامۀ رسولان را رد می‌کنند، چگونه می‌توانیم مدعی شویم که امروزه این اعتقادنامه در سطح جهانی پذیرفته شده است؟ خُب پاسخ این سوال دو جنبه دارد. اول اینکه اکثریت کلیساهایی که خود را مسیحی می‌خوانند این اعتقادات را قبول دارند. این اعتقادات در تمام کلیساهای پروتستان از جمله باپتیست‌ها، متودیست‌ها، لوتری‌ها، انگلیکن‌ها، پرزبیتری‌ها و غیره تعلیم داده می‌شوند. به همین صورت، این اعتقادات توسط درصد قابل توجهی از کلیساهای غیرپروتستان مانند کلیسای کاتولیک رومی و کلیسای ارتودکس شرقی مورد پذیرش هستند.  
گذشته از این، نمی‌توان کلیساهایی که چنین اعتقاداتی را رد می‌کنند، مسیحی نامید. هرچند این کلیساها کتاب‌مقدس را تایید می‌کنند و خود را پیرو مسیح می‌خوانند، اما در حقیقت تعالیم کتاب‌مقدس و تعالیم کلیسای تاریخی را نمی‌پذیرند و به همین خاطر نمی‌توان آنها را مسیحی واقعی نامید.   

از آنجایی که اعتقادات نوشته شده در اعتقادنامۀ رسولان بسیار بنیادی و جهانی هستند، به همین خاطر تاثیر زیادی در اتحاد ایمانداران دارند. امروزه این ویژگی بسیار حائز اهمیت است چرا که در کلیسای معاصر شاهد تقسیمات بسیاری هستیم.

متحد کننده
احتمالا با مسیحیانی برخورد کرده‌اید که با خلوص نیت در یادگیری هر نوع الاهیاتی از خود مقاومت نشان می‌دهند چرا که معتقدند هر نوع آموزه‌ای صرفا منجر به مُنقسم شدن مسیحیان علیه یکدیگر می‌شود. آنها با این شعار که: «عیسی ما را متحد کرد ولی آموزه‌ها ما را مُنقسم»، از مقاومت خود در برابر الاهیات رسمی دفاع می‌کنند. البته در این دیدگاه حقیقتی نیز نهفته است. در طول سالیان، مسیحیان از هم جدا شده، همدیگر را محکوم کرده و آزار رسانده‌اند. حتی نسبت به آموزه‌های خود جنگ‌ها به راه انداختند. حتی عهد جدید نیز کلیسا را تشویق می‌کند تا اتحاد آموزه‌ای داشته باشد. برای مثال در افسسیان ۴: ۱۱-۱۳ با این آیات روبرو می‌شویم:

و او بخشید بعضی رسولان‌ و بعضی انبیا و بعضی مبشرین‌ و بعضی شبانان‌ و معلمان‌ را،  برای تکمیل‌ مقدسین‌، برای کار خدمت‌، برای بنای جسد مسیح‌، تا همه‌ به‌ یگانگی ایمان‌ و معرفت تام پسر خدا و به‌ انسان کامل‌، به‌ اندازة‌ قامت‌ پری مسیح‌ برسیم‌ (افسسیان ۴: ۱۱-۱۳). 

در این متن، پولس از کلیسا به عنوان بدن مسیح یاد می‌کند و نشان می‌دهد که کلیسا تنها زمانی می‌تواند در مسیح به کمال و بلوغ خود برسد که در ایمان و معرفت متحد شود. به همین خاطر اتحاد در آموزه‌ها باید هدف همة مسیحیان باشد.
بدیهی است که جنبه‌های دیگر زندگی مسیحی نیز باید بر مطالعۀ آموزه‌ها تأثیرگذار باشند. باید خداوند و همسایۀ خود را محبت کنیم، مقدس زندگی کنیم، بر قدرت روح‌القدس متکی باشیم و دربارۀ خداوند و کلام وی تفکر کنیم. وقتی تنها بر آموزه‌ها تمرکز کرده و چشم بر دیگر مسائل ببندیم، به شدت گمراه خواهیم شد. همانطور که پولس رسول در اول قرنتیان ۱۳: ۲ هشدار می‌دهد:

و اگر نبوت‌ داشته‌ باشم‌ و جمیع‌ اسرار و همة‌ علم‌ را بدانم‌ و ایمان‌ کامل‌ داشته‌ باشم،‌ به حدی که‌ کوه‌ها را منتقل‌ کنم‌ و محبت‌ نداشته‌ باشم‌، هیچ‌ هستم‌ (اول قرنتیان ۱۳: ۲). 

همانطور که این آیه و دیگر آیات نشان می‌دهند، به دست آوردن معرفت الاهیاتی مهم است ولی بزرگترین محصول ایمان مسیحی نیست.
یکی از موثرترین راه‌های پیشگیری از نتایج مخرب مشاجرات الاهیاتی این است که در وحدت آموزه‌ای با دیگر پیروان مسیح سهیم بوده، و از آن شاد و خرسند باشیم. وقتی نگرانی‌های خود دربارۀ جزئیات الاهیات را با نگرانی‌های موجود دربارۀ اتحاد می‌سنجیم، این آموزه‌ها می‌توانند ما را بیش از آنکه مُنقسم کنند با یکدیگر متحد سازند.

در تمامی جهان صدها میلیون پیرو حقیقی عیسای مسیح وجود دارند که بر  تعالیم اساسی کتاب‌مقدس که در اعتقادنامۀ رسولان آمده است، سخت و محکم متعهد هستند. در واقع تعداد بیشماری از مسیحیان هستند که به خاطر چنین تعهدی جفا دیده و حتی شهید می‌شوند. آنها ممکن است دربارۀ موضوعات الاهیاتی بسیاری با ما اختلاف داشته باشند. در حقیقت شاید با بعضی از دیدگاه‌ها که برای ما بسیار باارزش هستند مخالفت کنند. اما علی‌رغم این اختلافات، بر اساس آنچه اعتقادنامۀ رسولان دربارۀ خدا، کلیسا و نجات می‌گوید با همدیگر متحد می‌مانیم. به یاد بیاورید که عیسی در یوحنا ۱۷: ۲۳ چه دعایی برای کلیسا می‌کند:

من‌ در ایشان‌ و تو در من‌، تا در یکی‌ کامل‌ گردند و تا جهان‌ بداند که‌ تو مرا فرستادی‌ و ایشان‌ را محبت‌ نمودی‌ چنانکه‌ مرا محبت‌ نمودی (یوحنا 17: 23)‌.

توجه داشته باشید که عیسی می‌گوید اتحاد در کلیسا دلیلی بر آن است که او از سوی پدر فرستاده شده است. وقتی ما با دیگر پیروان مسیح شانه به شانه ایستاده و از اشتراکات الاهیاتی خود سخن می‌گوییم به دنیا شهادت می‌دهیم که انجیل حقیقت و راستی است و این موضوع سبب تقویت بشارت انجیل از سوی ما می‌شود.

اعتقادنامۀ رسولان می‌تواند به مسیحیان در هر جایی کمک کند تا بتوانند میان اعتقادات ضروری و اعتقادات و باورهایی که از درجۀ دوم اهمیت برخوردارند، تمایز قائل شوند. همانطور که ما بر اهمیت این اعتقادنامه در زندگی شخصی و زندگی جمعی کلیسا تاکید می‌کنیم، گرایشات الاهیاتی ما را لزوما از یکدیگر جدا نمی‌کند‌. در عوض، ما خودمان را بیشتر در اتحاد با دیگر خدمت‌گزاران وفادار مسیح می‌یابیم که در نتیجه به تحقق چشم‌انداز و رویای عیسای مسیح برای کلیسای خویش می‌انجامد.

 

متن اعتقادنامۀ رسولان

من به خدای پدر، قادر مطلق،
 خالق آسمان و زمین ایمان دارم. 
من ایمان دارم به پسر یگانۀ او، خداوندمان عیسای مسیح، 
که  از طریق روح‌القدس در مریم باکره لقاح یافت
 و تحت حکومت پنتیوس پیلاتوس رنج کشید،
 مصلوب شد، جان داد و مدفون شد؛ 
به عالم اسفل پایین رفت. 
روز سوم از مردگان قیام کرد.
 به آسمان بالا رفت 
و در دست راست خدای پدر قادر مطلق نشست. 
او از آنجا خواهد آمد تا مردگان و زندگان را داوری کند.
من به روح‌القدس، 
کلیسای جامع مقدس، 
مشارکت مقدسین، 
آمرزش گناهان،
 قیام مردگان
 و حیات جاودانی ایمان دارم. آمین.  


برگرفته از مجموعه دروس اعتقادنامۀ رسولان 
#سازمان خدمات مسیحی هزارۀ سوم