روایات تاریخی کتابمقدس از اسرائیل تا کلیسا روایتگر عهد خدا با انسان است. رابطۀ عهدی بین خدا و انسان در طول تاریخ بر شرایط عهدی بین این دو استوار است. آنچه بعد از ظهور پدیدۀ شهرنشینی در جهان رخ داد ورود ده فرمان به عنوان شاخص معیار اخلاقی برای بشر بود. خدا معیار اخلاقی خود را به اسرائیل داد تا قوم منتخب خود را از دیگران متمایز کند. این تمایز و شروط عهد زمینهای بود برای برقراری عدالت، نظم و قانون در جامعه. اهمیت آنچه به عنوان شریعت یا تورات، در معنای شریعت و تعالیم خداوندی، به قوم خدا داده شد، زمینه را برای بسط و شکوفایی جامعه اسرائیل فراهم کرد. خدا در اولین عهد خود با ابراهیم، مولفۀ برکت به نسل ابراهیم را در آن گنجاند (باب ۱۷ کتاب پیدایش). خدا در نقشۀ خود در نظر داشت نسل بیشمار ابراهیم را برکت دهد. فرزندان و نسل آینده در پادشاهی خدا از اهمیت بیاندازهای برخوردارند.
این نگاه قالب در عهد جدید تجلی خاصی در تجسم مسیح پیدا کرده است. مسیحیان در ادامۀ رابطۀ عهدی از آنچه از خواندگی ابراهیم برآمده بود ”فرزندان خدا“ خوانده میشوند (غلاطیان ۳: ۲۶). مبنای این فرزندخواندگی برخورداری از شرایط و مفاد رابطۀ عهدی بود که خدا در شروط عهدی خود برای فرزندان خود در تمام اعصار در نظر گرفته است. این برخورداری از مزایای عهدی به نوعی بر سازندگی و بالندگی خلقت خدا در نسلهای آتی صحه میگذارد. به عبارتی، خدا با عهدی که با هر کدام از ما میبندد، برکت را به نسل دیگر منتقل و مزایای آن را در میان فرزندانش پایدار و پویا نگاه میدارد.
این یک جنبه از جهانبینی کتابمقدسی است که به نسل آینده و میراث فردای فرزندان اهمیت به سزایی قایل است. دیتریش بونهفر، الاهیدان آلمانی که در زندانهای و اردوگاههای آدمسوزی هیتلر جانش را داد، میگوید: «اگر بخواهیم معیار اخلاقی جامعهای را بسنجیم باید به دنیایی بنگریم که این جامعه برای فرزندانش به جای میگذارد.»
مسیحیان از قرن اول میلادی تا به امروز، علیرغم تمام اشتباهات کلیسا، عامل ترقی و رشد اخلاقی جامعۀ پیرامون خود بودهاند. از تحول شگرفی که در امپراتوری روم به وجود آمد، نوزایی دینی و فرهنگی و علمی قرن شانزدهم تا جنبشهای میسیونری بعد از دوران اصلاحات کلیسایی که به توسعه مدارس، بیمارستانها و یتیمخانههای جدید زاییده این نوع جهانبینی مسیحی بوده است.
#جهانبینی_مسیحی
#اخلاق_مسیحی