صفحه نخست / روشنگری / مسیحیت پیشگرا (بخش دوم)

مسیحیت پیشگرا (بخش دوم)


بخش بعدی بخش قبلی

4) ارجحیت همسازی و همزیستی بر روشنگری گناه در زندگی دیگران.

پیرامون مورد چهارم لازم است به برخی شواهد زنده اشاره کنیم. نگاهی به دنیای پیرامون گویای حقیقتی تلخ است. برای برخی از مردمی که به کلیسا می‌روند، چه آنهایی که مسیحی شده‌اند، یا گروهی که نقش یک مسیحی را بازی می کنند، تا کسانی که هیچگونه اعتقاد و ریشه‌ای در آن ندارند و برای آنان مسیحیت تنها یک دستاویز است.  هر چند بسیاری با این نوع مسیحیتِ غربی و انسانی آشنا نباشند، اما همگی با آیۀ طلایی مسیحیتِ پیشگرا آشنایی دارند. اما منظور از آیه طلایی چیست؟

امروزه برای بسیاری از مسیحیان، متی ۱:۷  (حکم نکنید، تا بر شما حکم نشود) تبدیل به ابزاری دفاعی در برابر هر گونه تذکر، نصیحت، و یا انتقاد شده است. تفسیری که حتی حق انتقاد و نصیحت شبانان را از آنان سلب کرده و می‌کند. روشن است که در آینده این حلقه به مراتب بر رهبران فوق تنگ‌تر خواهد شد. آیه فوق، نه تنها در ذهن برخی از مسیحیان بلکه در جماعتی که کلیسا و کتاب‌مقدس را معتبر نمی‌شمارند تبدیل به یک مکانیسم دفاعی شده است. 

در حوزۀ ایمانی، ایمانداران امروزی (بالطبع نه همه، اما بسیاری) محبت و تشخیصِ رهبر کلیسا را دو نقطۀ متضاد تلقی می‌کنند. این بیماری مسری، نه فقط در دایرۀ اعضای کلیسا، بلکه در سطوح رهبری گریبانگیر رهبران و خادمین شده است. مخالفت با دیدگاه الاهیاتی و تفسیری دیگری به عنوان عامل متزلزل کنندۀ اتحاد کلیسا (یا کلیساها) تعبیر می‌شود. اجازه بدهید موضوع را صادقانه بازنگری کنیم: منظور "ابراز دیدگاهی متفاوت در حوزۀ کتاب‌مقدس است، نه دشمنی و کینه‌توزی یا استدلال بر مبنای منابع انسانی."

این ویژگی کلیسای امروزی، یکی از ده فرمان مسیحیت پیشگرا است که برخی از مسیحیان شیفتۀ آن هستند. آیه‌ای که مکررا مورد سوء استفاده قرار گرفته است و به عنوان سپری در مقابل هر نوع تذکر، راهنمایی یا حتی برخورد اخلاقی شخص مخاطب را  مصون نگاه می دارد. در این مقاله، هدف به هیچ وجه تفسیر این بخش از انجیل متی نیست، اما شاید تعلیمی را که برخی از معلمین و شبانان ما عجولانه و تحت تاثیر فرهنگ امروز ( تفکر فردگرایانه ) تفسیر کرده‌اند را در چند خط مرور کنیم. خطایی تفسیری، که برای چندین دهه به کلیسا عرضه شده و گویای این است که ایماندارن حق انتقاد و ارزیابی هیچکس را ندارند.

درمقاله "پست مدرنیته" دانستیم که انسان امروزی همه چیز را به صورت نسبی حلاجی می‌کند و  پذیرای آن است. صفت و کلمۀ "مطلق" (Absolute) در قاموسِ انسانِ امروزی معنایی ندارد، چه بسا که این کلمه برای چندین دهه تحت تهاجم تفکر پست مدرنیته بوده است. القای این نوع اعتقاد، بالطبع اخلاقیات و امور الهی را هم تحت شعاع قرار داده و می‌دهد. تفسیر ساده و سرسری آیۀ فوق راه سهلی را برای گریز از انتقاد و روبرو شدن با حقیقت فراهم ساخته است.

نویسنده بارها در طی گفتگوهای شخصی با برخی از معلمین، شاهد ابراز مخالفت این گروه با اصولی تعلیمی مسیحی تحت عنوان "داگما" بوده است. امروزه این کلمه در ذهن خواننده به خودیِ خود حسی منفی ایجاد می‌کند.  نتیجتا رد "اصول مسیحی" یا  "جزمی" در بین برخی از معلمین و خادمین امروزی امری بدیهی است. 
در این اثناء، عملا کلیسا و ایماندارن ضربۀ اصلی را متحمل می‌شوند. کافی است عینک خوشبینی را برداریم و نگاهی صادقانه به اطراف خود کنیم تا این حقیقت تلخ به وضوح تجلی یابد. مزدور می‌گریزد چونکه مزدور است و به فکر گوسفندان نیست. (یوحنا ۱۰ : ۱۳)
 کلیسای مدرن ایرانی در غرب (همانند نوع غربی آن و متاثر از آن) روز به روز نسبت به حس الزام و مسئولیت سردتر می‌شود. در حوزۀ گفتمان و مباحثاتی، مسیحیان به روشنی سخنان و عقاید خود را در قالب محبت (محبتی همه‌گیر)، مصالحه آمیز، مطرح می‌کنند؛ مسیحی امروزی،  تنها به چنین آموزهایی (رضایت طرفین و اتحاد به هر بهاء) بسنده می‌کند.

اولویت بخشیدن به سازگاری به بهای زیر پا گذاردن  آموزه‌های اساسی و بنیادی مسیحی امری طبیعی تلقی می‌شود. در برخی موارد، وخامت این مسئله به حدی است که حتی افرادی که در سطوح شبانی هستند از دادن پند یا ابراز انتقاد خود را ناتوان می‌یابند.   
تا به امروز، هر شخص آشنایی با عهد جدید، یوحنا ۱۶:۳ را به عنوان آیۀ طلایی میشناسد، اما غالبا برای مسیحیان امروزی، متی ۱:۷، جاگزین این آیه طلایی شده است.  شهرت و کاربرد شفاهی این آیه از دایرۀ معتقدان حقیقی نیز فراتر رفته، به طوری که کسانی که کتاب‌مقدس و اندیشۀ مسیحی را رد می‌کنند با کاربرد روزانۀ آن آشنایی کامل یافته اند. "حکم نکنید، تا بر شما حکم نشود". عبارتی کوتاه اما کاربردی که در هر موقعیت نصیحت، تذکر، و یا هر گونه انتقاد را در نطفه خفه می‌کند.

درک، فهم و موعظۀ این آیه خارج از متن، برای دهه‌ها در کلیسا باعث سوءتفاهمات و حتی سوءاستفاده شده است. بسیاری با استفاده از این آیه رفتار و زندگی گناه‌آلود خود یا دیگران را توجیه می‌کنند. چه بسا خادمینی که پس از ارتکاب گناه همچنان مورد حمایت نزدیکان قرار می‌گیرند و هر گونه پرسش از جانب مشایخ یا اعضای کلیسا در خصوص خدمت او (متاثر از زندگی شخصی وی) مورد استیضاح قرار ‌نمی‌گیرد (داستان تلخی که از توصیف آن صرف نظر خواهیم کرد). بی‌دلیل نیست که این آیه طلایی (متی ۱:۷) هواداران خود را در بین غیرمسیحیان و دنیای سکولار نیز یافته است. 
در حوزۀ برون کلیسایی (دنیای مادی) نیز در پاسخ به اشاره به زندگی (یا رفتار) گناه‌آلود شخصی، این آیه مانند سپری فولادین هر پیام یا نصیحت را در نطفه خفه می‌کند، غالبا پاسخ معمول چنین است: "قضاوت نکنید، هر شخصی مسئول و جوابگوی زندگی خود است."  اما، همین گروه معترض، سایرین را برای مشکلات محیط زیست یا پیرامون نژادپرستی (حتی بدون داشتن مدرک یا شواهد لازم) متهم و محکوم می‌کنند. برای برخی از خوانندگان لازم به یادآوری است که این مقاله به هیچ وجه تلاش در کم رنگ کردن رفتار نژاد پرستانه یا تخریب محیط زیست و غیره ندارد. برعکس، تلاش در انعکاس رفتاری مسموم در بین برخی از مسیحیان و برخی از غیرمسیحیان است، که استاندارد دوگانه ای را برای زیستن انتخاب کرده‌اند ( به عبارتی همان ریاکاری). 

یکی از الاهیدانهای معاصر به نام مایکل کرُوگِر در کتابی تحت عنوان "ده فرمانِ مسیحیتِ پیشگرا" چنین می‌نویسد: "یکی از ویژگی‌های مسیحیت پیشگرا، ترویج  تفکری است که بر اساس آن ارتباط انسانی، والاتر از تاکید بر ایجاد رابطه انسان با خداوند است." این نوع تفکر ریشه در آموزه‌ای دارد که طی آن صلح و همسازی به مراتب والاتر از حکم و نصحیت دارد. 

دنیای امروزی مملو از الاهیدانان، واعظین و معلمانی است که همواره در تلاش برای ایجاد آشتی و دوستیِ کلیسا با دنیا هستند. در این بخش و بخش آتی (مقاله آینده) به دو شخصیت و الاهیدان غربی از دو فرقۀ پروتستان و کاتولیک اشاره خواهیم کرد. دکتر فیلیپ گالی، یک شبان از فرقه کوئیکر (کوئیکر از نوع لیبرال) ساکن ایالت ایندیانا که بیش از بیست کتاب در حمایت از مسیحیت پیشگرا و الاهیات لیبرال منتشر کرده است.

گالی معتقد است که بهترین راه برای حل مشکلات جامعه و کلیسا آشتی و از در صلح در آمدن با دنیای پیرامون است. او در کتابی تحت عنوان "اگر کلیسا، مسیحی بود" چنین می‌نویسد: "کلیسا نجات را رهایی از گناه و در حیات ابدی بعد از مرگ تفسیر و موعظه می کند. اما، اگر ما باید پذیرای این حقیقت باشیم که نجات چیزی نیست به جزء سفری روحانی، محبت، رشد و کامل شدن." او در ادامه مصلوب‌شدن مسیح برای نجات رد می‌کند. امروزه، بسیاری از مسیحیان ایرانی نیز کرارا  با تقلید از این تفکر غربی، اشاره به نوعی سفر و رشد روحانی میکنند. غیر از این است؟! گوئی این رشد 

نقل قول زیبایی از بنجامین فرانکلین گویای عمق تعلیم گالی است. "بیان بخشی از حقیقت، دروغ بزرگی است". حتی سخنان شریر در باغ عدن (پیدایش ۳) کاملا دروغ نبود، اما ابراز بخشی از حقیقت آن را تبدیل به کذبی ابدی کرد که انسانیت و دنیای او را به آتشی ابدی گرفتار ساخت. 
 

#نداگر

#مسیحیت_پیشگرا

#مسیحیت_لیبرال

 

progressive_christianity#


بخش بعدی بخش قبلی

گروهی متشکل از اعضای سابق فعال در کلیسای انجیلی مشایخی ایران که بعد از مهاجرت به غرب با رصد روایت حاکم بر آموزه‌ها و تعالیم کلیسای پروتستان فارسی‌زبان خارج از ایران، درصدد برآمدند تا با ارائه مطالب، نوشته‌ها اعم از نگارش یا ترجمه و تعالیم مبتنی بر کتاب‌مقدس بستری را فراهم کنند تا نقشی هدایتگر و اصلاح‌گرانه برای کلیسای امروز و آینده در دنیای فارسی‌زبان باشند ...

 

رفتن به بالا