دنیای مدرن حقیقت را وهمی میخواند و با اصرار بر نسبی بودن حقیقت، واقعیت و حقیقت را یکی میداند. نیچه با چنین نگاه قطعی بر استعارگونهگی و خیالانگیزی و انسانساختهگی مفاهیم معتقد بود که هر آنچه انسان در مقام حقیقت بدان مینگرد، در اصل خیالات وهمگونه همان انسانی است که پا فراتر از فکر گذاشته و اینک این استعارات را به جای حقیقت جا میزند. این نگرش بسترساز تفکرات پستمدرن امروزی است که خط بُطلانی بر تمایز بین حقیقت و واقعیت کشیده است.
اینکه عهد عتیق بر تاریخ سنتها و رابطۀ عهدی بین خدا و قوم اسرائیل باستان میپردازد، گفتهای درست و پذیرفته است. اما تاریخ باستان دلیلی بر انقضای مفهوم حقیقت نیست. زمان تغییر میکند. سنتها متحول میشوند اما حقیقت همچنان پابرجا میماند. حقیقت عینی و مطلق هرگز بر تارک سنتها، تفکرات سیال عمومی زمان تکیه نمیزند. ممکن است معدودی باورمند حقیقت باشند و بسیاری بدان پشت کنند ولی این به معنای خدشهپذیری حقیقت نیست- حال چه بدان باور داشته باشیم و چه نداشته باشیم.
نگاه کتابمقدس بر این باور استوار است که عهد خدا با کل بشریت و آنچه با اسرائیل باستان بر زمین استقرار یافته بود با آمدن عیسی مسیح بر زمین شکل عمومی و جهانی به خود بگیرد. گزینۀ خدا این بود که خود خدا پا به عرصۀ تاریخ و زمان بگذارد. این واقعیتی تاریخی است که در اصل حقیقت رابطۀ خدا و بشریت را در مسیح رقم زد.
#دفاعیات مسیحی
#حقانیت تاریخی کتابمقدس
#پستمدرن
گروهی متشکل از اعضای سابق فعال در کلیسای انجیلی مشایخی ایران که بعد از مهاجرت به غرب با رصد روایت حاکم بر آموزهها و تعالیم کلیسای پروتستان فارسیزبان خارج از ایران، درصدد برآمدند تا با ارائه مطالب، نوشتهها اعم از نگارش یا ترجمه و تعالیم مبتنی بر کتابمقدس بستری را فراهم کنند تا نقشی هدایتگر و اصلاحگرانه برای کلیسای امروز و آینده در دنیای فارسیزبان باشند ...