هدف:
برای تشویق اسرائیلیان به پذیرش دعوت خدا برای بسط رحمت او به همه امت‌ها.

تاریخ: ۷۵۰-۶۱۳ ق.م.

حقایق کلیدی:

  • خدا قوم خود را دعوت می‌کند تا قوم‌های دیگر را به توبه بخوانند.
  • اگر قوم خدا از بسط رحمت او به قوم‌های دیگر سر باز بزنند، گرفتار نارضایتی الاهی خواهند شد.
  • خدا عادلانه از نشان دادن رحمت به غیریهودیان توبه‌کار، خشنود می‌شود.

نویسنده این روایت ناشناس است. این پنجمین کتابِ «انبیای کوچک»، نام خود را از شخصیت اصلی‌اش، یعنی یونس، پسر امتای گرفته است (یونس ۱: ۱). درباره امتای هیچ اطلاعی موجود نیست. به ‌جز در این کتاب، فقط در دوم پادشاهان از یونس، به عنوان نبی‌ای نام برده شده که در دوره حکومت یربعام دوم (۷۸۶-۷۴۶ ق.م.) برکت خدا را به پادشاهی شمالی اعلام ‌کرد. یربعام دوم قلمرو پادشاهی‌اش را «موافق کلامی که یهوه، خدای اسرائیل، به واسطه بنده خود یونس بن امتای نبی که از جت حافر بود، گفته بود» تا آن‌سوی سوریه گسترش داد (دوم پادشاهان ۱۴: ۲۵).

زمان و مکان نگارش:
براساس دوم پادشاهان ۱۴: ۲۵، رویدادهای ثبت شده در کتاب یونس باید به قرن هشتم قبل از میلاد مربوط باشند. با این وجود، تعیین دقیق تاریخ نگارش کتاب دشوار است. زمان نگارش کتاب به تاریخ‌های متفاوتی بین قرن هشتم تا اواخر قرن سوم قبل از میلاد نسبت داده شده است. تاکید آن بر بازدید یونس از نینوا مخصوصا برای اسرائیلیان که متحمل خرابی سامره به دست نینوا، پایتخت آشور در ۷۲۲-۷۲۱ ق.م.، شدند، بسیار تلخ بود. گذشته از آن، بعید به نظر می‌رسد که نویسنده پس از غلبه بابلیان بر شهر سامره در ۶۱۲ ق.م تا این اندازه بر رحمت خدا نسبت به نینوا تاکید کند. بنابراین به احتمال قوی‌تر، کتاب در همان دوران پادشاهی یربعام دوم (۷۸۶-۷۴۶ ق.م) و نهایتا تا قبل از شکست به دست نینوا در ۶۱۲ ق.م. نوشته شده است.

دوران سلطنت یربعام دوم (۷۸۶-۷۴۶ ق.م) زمینه را برای داستان یونس فراهم می‌کند. این پادشاه یکی از رهبران نظامی قدرتمند تاریخ اسرائیل بود. طبق دوم پادشاهان ۱۴: ۲۵-۲۸، یونس با پیشگویی برکت یافتن پادشاهی یربعام، به‌ ویژه پیشگویی گسترش قلمرو اسرائیل تا دمشق و حمات و باز پس‌گیری حدود شمالی اسرائيل در روزگار سلیمان (اول پادشاهان ۸: ۶۵)، از حکومت وی پشتیبانی می‌کرد. روشن است که دوران سلطنت یربعام، در کنار همتای معاصرش در یهودا یعنی عزیای پادشاه (۷42-۷83 ق.م)، طلیعه‌ای از صلح و آبادانی چشمگیری را به همراه داشت. کشور اسرائیل از گسترش جمعیت و قلمرو، رشد تجاری و شکوفایی فعالیت‌های صنعتی برخوردار بود. از تمام ظواهر امر چنین بر می‌آید که آن ملت از برکت الاهی بهره می‌بردند. آینده روشن به نظر می‌رسید.

با این‌حال، هوشع و عاموس نبی در همان دوره اعلام می‌کردند که پادشاهی اسرائیل در وضعیت فروپاشی اجتماعی، اخلاقی و مذهبی قرار دارد. پیام‌های آنان تا حدودی شامل محکومیت، اعلام جرم و داوری به‌خاطر تلفیق با ادیان دیگر و بی‌عدالتی اجتماعی می‌شد (هوشع ۱: ۲-۸؛ ۲: ۱-۱۳؛ ۴: ۱-۵: ۱۴؛ ۶: ۱-۶؛ ۷:۱۱-۱۶؛ ۸: ۱-۹: ۱۷؛ ۱۱: ۱-۱۲؛ ۱۲: ۱-۸؛ عاموس ۲:  ۶ -۱۶؛ ۳: ۹-۱۵؛ ۵: ۲۱-۲۷؛ ۷: ۷-۱۷).

در این زمینه تاریخی، یونس در برابر خواندگی از سوی خدا برای رفتن به نینوا مقاومت کرد. او پس از تجربه داوری خدا با اکراه اطاعت کرد و سرانجام به دیدگاه خدا در مورد ارزش مردم نینوا پی‌برد. خدای اسرائیل قصد داشت پادشاهی‌اش را بین همه امت‌ها منتشر کند. اما با توجه به رابطه بی‌همتای خداوند و قوم تحت عهد او، یونس و بسیاری از هم‌وطنان او به شدت گرفتار ملی‌گرایی و تعصبات قومی شده بودند که ایشان را نسبت به هدف برگزیدگی اسرائیل کور می‌کرد.
خدا به‌ واسطه یونس، برکت پیروزی نظامی در بازپس‌گیری بخش‌های از دست رفته قلمرو الاهی، از جمله سوریه (دوم پادشاهان ۱۴: ۲۵-۲۸) را به یربعام ارزانی داشت. اما رویدادهای ثبت شده در این کتاب نشان می‌دهد که یونس نیز درس‌هایی از اهمیت توبه از نااطاعتی‌اش و همچنین بسط رحمت خدا به ملت‌های دیگر آموخت. خوانندگان این روایت باید از تجربه‌ یونس درس می‌گرفتند تا از نااطاعتی خود توبه کنند و در رساندن برکات الاهی به همه ملت‌ها دست یاری دهند (پیدایش ۱۲: ۳).

هدف و تمایزات:
علاوه بر اینکه این کتاب تعلیم می‌دهد رحمت و محبت خدا جنبه‌های جهانی دارند، موضوع حاکمیت مطلق جهانی خدا را نیز حفظ، و خدا را به عنوان خالق جهان معرفی می‌کند: «یهوه خدای آسمان که دریا و خشکی را آفریده است» (یونس ۱: ۹). جهان آفرینش مطیعانه به هر فرمان او پاسخ می‌دهد (یونس ۱: ۴، ۱۵، ۱۷؛ ۲: ۱۰؛ ۴: ۶-۸)، درست همان‌طور که آشوریان روزگارِ اشعیا انجام دادند (اشعیا 10: 5-6، ۱۲). کتاب یونس بر قدرت جهانی و سلطه حاکمیت مطلق خدا بر بشریت و طبیعت، و همچنین بر مرگ و زندگی تاکید دارد. 
چهار راهبرد بنیادی برای تفسیر کتاب مطرح شده است: حکایت نمادین، میدرَش، مَثَل، و روایت تاریخی. حکایت نمادین روشی است که به وسیله آفرینش یک قطعه ادبی یا تفسیری، لایه‌های مختلف معنا و مفهوم متن را ارائه می‌دهد. متن کتاب یونس فاقد نشانه‌های نوعی است که نیاز به درک نمادین داشته باشد - زیرا متن آن به شکل یک روایت تاریخی ارائه می‌شود.

میدرَش (מִדרָשׁ) نوعی تفسیر کلام خداست که اساسا ماهیت تشریحی دارد. کاربرد عملی آن در یونس، این کتاب را به عنوان تفسیری برای متونی مانند خروج ۳۴: ۶-۷ قلمداد می‌کند (یونس ۴:‌۲) – تفسیری که در آن وقایع مورد نظر الزاما تاریخی نیستند. چنین رویکردی در راستای دفاعیات موثق مربوط به تاریخی بودن کتاب، و از آن جمله گواهی شخص مسیح، قرار نمی‌گیرد (متی ۱۲: ۳۹-۴۲؛ لوقا ۱۱: ۲۹-۳۲).

شاید تفسیر کتاب یونس به عنوان یک مَثَل، متداول‌ترین رویکرد تفسیری باشد. مثل عبارت از یک ضرب‌المثل یا طنز تشبیهی مشروح‌تر، و یا یک داستان کوتاه ساختگی است که حقایق اخلاقی، دینی یا روحانی را به تصویر می‌کشد. این تصویر کلی را به بهترین شکل ممکن می‌توان در تعالیم عیسی مشاهده کرد (مثال: متی 13: 45-46؛ لوقا 10: 29-37؛ ۱۵: ۱۱-۳۲). دوم سموئیل باب ۱۱ نمونه خوبی از یک مثل در عهد عتیق است. در این دیدگاه، روایت مورد نظر به عنوان یک داستان اخلاقی با هدفی تعلیمی در نظر گرفته می‌شود. مخالفت‌هایی که با تفسیر این متن به عنوان مثل می‌شود، به طور مثال عبارتند از پیچیدگی غیرعادی و طولانی بودن داستان، و همچنین هویت شخصیت اصلی آن (یونس) به عنوان یک چهره واقعی تاریخی (دوم پادشاهان ۱۴: ۲۵). مهم‌تر از همه، این نوع تفسیر برخلاف گواهی عهد جدید، گرایش به سلب مبنای تاریخی کتاب دارد.
علی‌رغم عناصر غیرمترقبه و حیرت‌انگیز این اثر، باید آن را به عنوان روایتی تاریخی (نبوتی) بپذیریم. داستان حول محور یک چهره خاص تاریخی می‌گردد و به عنوان روایتی موثق از مجموعه رویدادهای واقعی ارائه می‌شود. بر اساس سنت یهود این روایت، سرگذشتی تاریخی است و استنادات مسیح به آن (متی ۱۲: ۳۹-۴۲؛ لوقا ۱۱: ۲۹-۳۲) اعتبار بیشتری به تاریخی بودنش می‌بخشد. با این وجود، مانند همه روایات تاریخی دیگرِ کلام خدا، این کتاب با هدفی بزرگتر از حفظ و نگهداری ساده اطلاعات نوشته شده است. کتاب یونس به شکلی طراحی شده که به خوانندگان روش زندگی با ایمان در حضور خدا را تعلیم دهد.

مسیح در کتاب یونس:
عیسی رابطه‌ای میان شخص خود و «آیت یونس (نبی)» (متی ۱۲: ۳۹؛ ۱۶: ۴؛ لوقا 11: 29) برقرار کرد. در دوره‌ای که بسیاری از اسرائیلیان از اطاعت کلام نبوتی که به ایشان داده شده بود، سر باز می‌زدند، رهایی یونس از شکم ماهی عظیم پس از سه روز و شب، موجب توبه اهالی نینوا شد. عیسی پیش‌گویی کرد که رهایی او از قبر پس از سه روز منجر به توبه غیر یهودیان خواهد شد، در حالی‌که یهودیان همچنان کلام نبوتی وی را رد خواهند کرد. پس به نوعی، داستان یونس در حین دعوت خدمت به غیر یهودیان، خوانندگان یهودی خود را به توبه می‌خواند، درست همان‌ کاری که عیسی و شاگردانش انجام می‌دادند.

 برگرفته از NIV Spirit of the Reformation Study Bible، نوشته دکتر ریچارد پرات، چاپ زوندروان، ۲۰۰۳.

#نداگر