نویسنده: دانیال نبی
هدف:
برای مطمئن ساختن تبعیدیان و آنانی که تازه به سرزمین خویش بازگشته بودند که خدا تاریخ را در کنترل خود دارد و نبی او، دانیال، در مورد مشکلات طولانی پیش از آخرین مرحله پادشاهی خدا، حقیقت را گفته است.
تاریخ: مدت کوتاهی پس از 539 ق. م
حقایق کلیدی:
• دانیال و دوستانش در طول مدت تبعید، به خداوند وفادار بودند.
• دانیال میتوانست در گفتنِ حقایق قابل اعتماد باشد، چون هیچگاه با اسیرکنندگان خود سازش نکرد.
• تمام تاریخ در کنترلِ مطلقِ خداست.
• تبعید اسرائیل بهخاطر گناهانِ پی در پیشان به اندازه چهار سلسلهای که بر قوم خدا حکومت کردند،
طولانی شد .
• داوری در آینده بر اسرائیل خواهد آمد، اما آن مسح شده، مسیح خواهد آمد و نجات را خواهد آورد.
نویسنده:
در میان مفسران مسئله نویسندگی کتاب دانیال یکی از بحثهای قابل توجه بوده است. بسیاری از پژوهشگران این کتاب را بین ۱۶۵-1۷۰ ق.م، در زمان زندگی آنتیوخوس چهارم اپیفانس- بعد از زمان دانیال نبی- تاریخگذاری کردهاند. با اینحال چنین تاریخِ مؤَخری بر خلافِ خود کتاب که دانیال را نویسنده اصلی میداند، است ( دانیال 9: 2 ، 10: 2) و اینکه در زمان کوتاهی پس از فتح بابل به دست کوروش، نگاشته شده است. به علاوه خودِ مسیح این کتاب را به دانیال نسبت میدهد ( متی 24: 15).
زمان و مکان نگارش:
بحث بر سر تاریخگذاری کتاب دانیال شامل سه موضوع اصلی است: (1) ماهیت نبوت (2) اتهامِ اشتباهات تاریخی در کتاب دانیال و (3) ویژگیهای زبانشناختیِ عبرانی و آرامی در این کتاب. بهطور کلی انبیای اسرائیل در درجه نخست نگران شرایط اجتماعی و مذهبیِ خودشان در مواجهه با همعصرانشان بودند. وقتی انبیا، رخدادهای آینده را پیشگویی میکردند اغلب در رابطه با رخدادهای نزدیک بود. به همین دلیل برخی مفسران معتقدند که رویای دانیال در رابطه با «پادشاهی شمالی» و «پادشاهی جنوبی» (دانیال 11: 2-12: 3) به قدری دقیق است که بعید بهنظر میرسد که توسط دانیالی گفته شده باشد که 200-300 سال قبل از رخدادهایی که در نبوتش توضیح داده شده است، زندگی میکرده.
در عین حال، این دیدگاه، سرشتِ ماورای طبیعی نبوت و نبوتهای گاه و بیگاه دیگر انبیا را نادیده میگیرد (به عنوان مثال اول پادشاهان 13: 2؛ اشعیا 44: 28، 45: 1) با اینکه دانیال11: 2-12: 3 غیرمعمول است اما قطعا برای دانیال، دانستن جزئیات دقیق آن غیر ممکن نبود.
برخی مدافعان تاریخگذاری مؤخر برای اینکه دیدگاه خود را پشتیبانی کنند، اشتباهاتی تاریخی را به کتاب دانیال نسبت دادهاند. سوالاتی در مورد ارتباط بَلشَصر با نبوکدنَصر مطرح کردهاند (نگاه کنید به متن دانیال 5: 2) و همینطور هویتِ داریوشِ مادی به عنوان شخصی از بابلیها، مادها، پارسها و یونانیها (شامل سلوکیان و بطلمیوسیها). این شناسایی هویت خطاست چرا که مدرکی از پادشاهیِ مستقل مادها در فاصله بین پادشاهی بابل و پارس وجود ندارد. کوروش، پادشاه پارس (5۳0-5۵0ق.م) مادها را در 549 ق.م و بابل را در 539 ق.م فتح کرد (نگاه کنید به متن دانیال 5: 1و31).
حامیان تاریخ مقدمتر برای کتاب، ترتیب چهار پادشاهی را، که پیشگوییای از پادشاهی بابل، پادشاهی پارس، پادشاهی یونان و پادشاهی روم است، درک میکنند. آنها با این اشاره به «مادها و پارسها»در 5: 28 که نشان میدهد نویسنده یک پادشاهیِ متشکل از این دو را در نظرگفته است، حمایت میشوند.
آنانی که تاریخ دورتری را برای کتاب در نظر میگیرند، بحثشان در مورد ظهور چندین واژه عاریهای یونانی برای سازهای موسیقی است (نگاه کنید به 3: 5) و اینکه بعد از آن اصطلاحات عبری و آرامی ظاهر میشود. هیچکدام از این بحثها متقاعدکننده نیست. شواهد فراوانی از ارتباط میان یونانیها و مردم خاور نزدیک قبل از اسکندر کبیر وجود دارد. چنین ارتباطاتی برای توضیح استفادة واژههای یونانی پیش از فتوحات اسکندر کفایت میکند. عبرانی و آرامیِ دانیال میتواند برای هر زمانی مابین اواخر قرن ششم تا اوایل قرن دوم پیش از میلاد مسیح باشد. به بیان دیگر شواهد زبانشناسی به هیچکدام از این نظریههای تاریخگذاری، چه مقدم و چه مؤخر، اعتبار نمیبخشد. بحثهای تاریخگذاری در قرن دوم پیش از میلاد، اظهارات کتابمقدسی در مورد نویسندگی کتاب دانیال را نقض میکند و برای تاریخگذاری دورتر نیز، مدرک کافی به دست نمیدهد. تاریخِ اندکی پس از 539 ق.م (1: 21) بهترین انطباق را با ماهیت نبوت، دادههای تاریخی و زبانِ متن دارد.
هدف و ویژگیها:
کتاب دانیال شامل دو موضوع اصلی است. شش روایت تاریخی که در باب های 1-6 ظاهر میشود و چهار رویا در بابهای 7-12. رویاها تقریبا فقط پیشگویی هستند. در میان شش روایت، باب 2 مجزاست چون شامل پیشگویی نیز هست. تامل در محتوای تاریخی روایات روشن میسازد که اینها بخشهای رواییِ مستقلی هستند که برای هدفی خاص در کنار هم قرار داده شدهاند . روایات، تاریخ اسرائیلِ در زیر سلطۀ بابل و پارس و یا حتی بیوگرافیای از دانیال و دوستانش را ارائه نمیدهد. یک نگاه اجمالی به روایتها دو نکته مرکزی را آشکار میسازد. از یک طرف داستانها تاکید میکنند چگونه حاکمیت مطلق خدا در امور تمام ملتها کار میکند ( دانیال 2: 47؛ 3: 17-18؛ 4: 28-37؛ 5: 18-31؛ 6: 25-28) اورشلیم نابود شده، معبد در حال ویرانیست، قوم خدا در تبعید و حاکمانِ شرور پیروز به نظر میرسیدند، اما خدا عالی و برتر باقی میماند. بر طبق حاکمیت مطلقِ نیکوی خود، او برای ساختنِ پادشاهیای جهانی که تا ابد باقی خواهند ماند، در حکومتهای این دنیا مداخله خواهد کرد.
این روایات نشان میدهد دانیال و دوستان او در سرزمین اسارتشان بلند مرتبه بودند؛ نه به خاطر به خطر انداختنِ وفاداریشان نسبت به خدا، بلکه با قرار گرفتنِ موهبت خدا بر آنها بود که سرافراز شدند. این موضوعی مرکزیست چرا که به نبوت دانیال اعتبار میبخشد. بهطور خاص آنجایی که با مصیبت طولانیمدت اسرائیل مرتبط میشود.
رویاها (دانیال 7-12) شامل پیشگوییهایی از زمانی در آینده هستند که تحقق روایتها و اهمیت ویژهای که قوم خدا دارد را ثابت خواهد کرد. همچنین در طول زمانی که یهودیان در زیر سلطۀ حاکمان بابل و پارس بودند و آزار میدیدند، نظام متداولی برای از بین بردن ایمان آنها وجود نداشت و این امر تا زمان آنتیوخوس اپیفانس چهارم، حاکم امپراطوری سلوکیان از 164-175 ق.م نیز رخ نداد. او علاقمند به ریشهکن کردن مذهب یهود و وادار کردن آنها به پیروی از آئین دینی یونانی بود. بسیاری از یهودیان از او پیروی کردند اما دیگران نپذیرفته و از آزار و شکنجۀ شدید رنج بردند.
یکی از بزرگترین دلایل نگارش کتاب دانیال، آماده کردن قوم خدا برای دورانِ آنتیوخوس اپیفانس و تشویق آنهایی که در طول دوران جفا زندگی خواهند کرد، بود. کتاب همچنین به زمانی فراتر از دوران آنتیوخوس اپیفانس نگاه میکند- به آمدن مسیح. تمام اینها در نبوتهای دانیال مدنظر هستند. این کتاب تشویقِ عالیای برای قوم خدا در زمان رنج است و الهامبخش آنانی که امروزه در جفا رنج میکشند.
مسیح در کتاب دانیال:
تمرکز دانیال بر بازسازی اسرائیل پس از تبعید، توجه را به سوی عیسی میکشاند. همچون دیگر انبیای عهد عتیق، دانیال آیندۀ پرجلالی برای قوم خدا پیشبینی میکند که عهد جدید توضیح میدهد در نخستین و دومین آمدن مسیح، و در تمامیت تاریخ کلیسا محقق شده است. بسیاری از مباحثات، جزئیات تحقق پیشگوییهای دانیال را در بر میگیرد اما ساختار پایهایِ رویای دانیال از آینده، شکی بر جای نمیگذارد که مسیح امیدِ انبیا را تحقق میبخشد. این به وضوح در شیوهای که عیسی خود را به عنوان «پسر انسان» معرفی کرد دیده میشود (متی 9: 6؛ 10: 23؛ 12: 8)، همانطور که دانیال از عبارت «پسر انسان» که پادشاهی از داوود بود و توسط خدا برافراشته شد و کسی میبود که خدا را بر زمین مینمایاند، استفاده کرد. تنها عیسی به عنوان مسیح، آخرین پادشاه از داوود بود که به پیشگویی پسر انسان در رویای دانیال تحقق میبخشد (نگاه کنید به متن دانیال 7: 1۳ و 14).
بعدا در باب 9، دانیال در مییابد که پیشگویی ارمیا در مورد هفتاد سال اسارت اسرائیل در بابل به «هفتاد هفت سال» (9: 24) یا حدود 490 سال افزایش خواهد یافت. بهطور کلی این پیشگویی در آمدن نخست مسیح انجام میشود. طولانی شدن تبعید مربوط میشود به چهار امپراطوری که بر قوم خدا ظلم کردند (2: 1-49) و تصویر «صخرهای که کوهی عظیم گشت و همۀ زمین را پر ساخت» (2: 34) که بعد دانیال آن را «پادشاهیای که هرگز زوال نمییابد» خواند (2: 44). این پادشاهی عظیم چیزی نیست جز پادشاهی مسیح که با آمدن نخستین او آغاز شد، امروزه ادامه دارد و در بازگشت پرجلال مسیح به کمال خواهد رسید.
دیگر رخدادهای خاص پیشگویی شده توسط دانیال پیش زمینۀ عهد جدید است. برای مثال، خود عیسی به پیشگویی دانیال از «مکروه ویرانی» اشاره میکند (دانیال 9: 27؛ 11: 31؛ 12: 11) که در اصل به بیحرمت شدن معبد توسط آنتیوخوس اپیفانس یونانی (نگاه کنید به «مقدمه: هدف و ویژگیها») به عنوان کسی که در نجس ساختن و بیحرمتی پیشرو بود و توسط ژنرال رومی تیتوس در 70 میلادی گماشته شد، اشاره دارد (متی 24: 15، مرقس13: 14). در هر حال، اغلب مفسران مسیحی به اتفاق این نوعشناسی را با دجال پیوند میدهند- روحی که در حال حاضر در دنیا کار میکند (اول یوحنا 2: 18) و به عنوان یک شخص حقیقی خواهد آمد تا فعالیتش را در زمانی نزدیک به بازگشت مسیح گسترش دهد (دوم تسالونیکیان 2: 3).