آیا واقعاً یک نهنگ یونس را بلعید؟
خوب، بله! من میگویم واقعا یک ماهی عظیمالجثه، احتمالا یک شاهنهنگ یا کوسۀ سفید، یونس را بلعید. اما بیایید ابتدا به متن روایت یونس و به این موضوع نگاه کنیم که چرا عیسی به «آیت یونس» اشاره کرد (متی 12: 40-41).
شهر بزرگ نینوا (یونس 1: 2؛ ۳: ۳)، که در اواسط قرن هجده میلادی کشف شد، به اعتقاد بسیاری پیش از اینکه رو به افول برود، بزرگترین شهر جهان بوده است. این شهر در زیر جفتی از «تَلهای» عراق امروزی کشف شد. تَل عبارت از یک تپه، پشته یا برآمدگی کوچک روی زمین است. در باستانشناسی خاورمیانه، تل، برآمدگی و نشانۀ محل شهری باستانی به شمار میرود. امروز این دو برآمدگی در عراق به عنوان «کویونجیک» و «یونس نبی» شناخته میشوند.کتاب یونس میگوید او از حضور خدا فرار کرد (در اصل: فرود آمد یا پایین رفت). او به یافا فرود آمد (یونس ۱: ۳) و به کشتی سوار شد (یونس ۱: ۳، ۵ - دوباره در اصل فرود آمد). سرانجام به دریا انداخته شد (یونس 1: 15) و از آنجا سه روز به شکم ماهی بزرگی فرو برده شد (یونس ۱: ۱۷). سرکشی علیه خدا یک موضوع آشنا را تکرار میکند که «سقوط» است.در پاسخ به سرکشی یونس، خدا یک طوفان سهمگین (یونس ۱: ۴، ۱۱، ۱۲) و سپس یک ماهی بزرگ (یونس ۱: ۱۷) فرستاد. مطمئنا آفرینندۀ یک دریای وسیع (پیدایش ۱: ۲۱؛ مزمور ۱۰۴: ۲۵؛ 148: 7) و کل جهان هستی (پیدایش ۱: ۱؛ یوحنا ۱: ۳؛ عبرانیان ۱۱: ۳) توانایی آفرینش یک ماهی بزرگ و قرار دادن او در آن دریا را نیز داشت.
موضوع حائز اهمیت این است که بعدا در عهد جدید، عیسی ارتباطی میان خودش و آیت یونس نبی ترسیم کرد (یونس ۱: ۱۷؛ متی ۱۶: ۴؛ لوقا ۱۱: ۲۹-۳۰، ۳۲). در متی ۱۲:۴۰-۴۱ چنین میخوانیم:
«زیرا همچنانکه یونس سه شبانهروز در شکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانهروز در شکم زمین خواهد ماند. مردمان نینوا در روز داوری با این طایفه برخاسته، بر ایشان حکم خواهند کرد زیرا که به موعظۀ یونس توبه کردند و اینک، بزرگتری از یونس در اینجا است.»
بنابراین، از آنجا که عیسی نمیتواند دروغ بگوید (اعداد ۲۳: ۱۹؛ تیتوس ۱: ۲؛ عبرانیان ۶: ۱۸) باید باور کنیم که نینوا و یونس وجود داشتند و یک ماهی بزرگ یونس را به مدت سه شبانهروز بلعید (رجوع کنید به اول قرنتیان 15: 1-4). و در واقع، میبینیم بدن بیجان شخصی، یعنی آن یگانهای که بزرگتر از یونس بود سه روز در قبری ماند، سپس از مردگان برخاست و برای همۀ افراد قوم خود «نجاتی عظیم» به ارمغان آورد (عبرانیان ۲: ۳). نام آن شخص عیسای مسیح است.اکنون، علاوه بر آنچه در کتابمقدس در دسترس ما هست، مکاشفه عام نیز به نوبۀ خود شواهدی دربارۀ بعضی وقایع ارائه میکند که مربوط به بلع افراد توسط نهنگها میشود. در اینجا، چند مورد در اینباره را آوردهام:
بسیاری از مردم احساس میکنند روایت کتابمقدس از یونس یک افسانه است، چون حتی اگر یک ماهی به اندازۀ کافی بزرگ در آنجا برای بلعیدن مردی وجود داشت، مطمئنا هیچ انسانی توانایی سه روز زنده ماندن در سیستم گوارشی ماهی و سپس فرار از آن به جهان بیرون را نخواهد داشت... با این وجود چندین گزارش مستند از افرادی وجود دارد که توسط نهنگها و ماهیان بزرگی بلعیده شدهاند، و پس از گذشت چندین روز زنده ماندهاند و ماجرا را تعریف کردهاند. «سگ دریایی» گونهای از ماهیهاست که در همۀ دریاهای گرم یافت میشود و میتواند به طول حدودا ۱۲ متر برسد. در سال ۱۷۵۸، ملوانی از یک قایق در دریای مدیترانه به دریا افتاد و توسط یک سگ دریایی بلعیده شد. کاپیتان کشتی دستور شلیک توپ روی عرشه به سمت ماهی را داد که پس از اصابت، موجب شد ماهی آن ملوان را زنده و سالم قِی کند.
شاهنهنگها میتوانند تکههای غذا به قطر حدودا دو و نیم متر را ببلعند. اسکلتهای کامل کوسههایی به طول ۵ متر در بدن آنها پیدا شده است. در فوریۀ ۱۸۹۱، جیمز بارتلی، ملوان کشتی صید نهنگ «ستارۀ شرق» توسط نهنگی در حوزۀ جزایر فالکلَند بلعیده شد. وی بیش از چهل و هشت ساعت در بدن نهنگ بود و بعد از صید نهنگ، در داخل شکم نهنگ پیدا شد. دوران نقاهت جیمز دو هفته طول کشید. سِر فرانسیس فاکس در این مورد چنین نوشت:بارتلی تاکید دارد که احتمالاً تا زمانی که از گرسنگی میمرد در آن خانۀ گوشتی (شکم نهنگ) زنده میماند، چون حواسش را نه به خاطر کمبود هوا بلکه از ترس از دست داده بود. او حس سقوط از قایق به دریا را به یاد میآورد... سپس در تاریکی غلیظی فرو رفت و احساس کرد که در حال سُر خوردن از میان گذرگاهی نرم است که گویی حرکت میکرد و او را به جلو میراند. این احساس فقط مدت کوتاهی طول کشید و بعد متوجه شد که وارد فضای بزرگتری شده است. اطرافش را احساس میکرد و دستانش به مادهای لزج و نرم برخورد کرد که گویی با لمس او منقبض میشد. بالاخره متوجه شد که نهنگ او را بلعیده است... او به راحتی میتوانست نفس بکشد اما گرمای آنجا وحشتناک بود. گرمای سوزاننده و خفهکنندهای نبود اما به نظر میرسید منافذ پوست او را باز کرده و انرژی و حیاتش را بیرون میکشد... قسمتهایی از پوست او که در معرض شیرۀ معده قرار گرفته بود... صورت، گردن و دستهایش به شکل مرگباری سفید شده بود و شکل کاغذ پوستی گرفته بود... و هرگز شکل طبیعیاش را باز نیافت... هر چند به غیر از این مورد، گویی سلامتیاش را در تجربۀ هولناکی که داشت، از دست نداده بود.مارشال جِنکینز، فرد دیگری بود که توسط یک شاهنهنگ در دریاهای جنوبی بلعیده شد. روزنامۀ «بوستون پست بوی» در ۱۴ اکتبر ۱۷۷۱ گزارش داد که یک کشتی صید نهنگ از شهر ادگارتاون در ایالات متحدۀ آمریکا به نهنگی برخورد کرده است و نهنگ پس از دو نیم کردن یکی از قایقهای کشتی، جنکینز را به دهان گرفته و با خود به زیر آب برده است. نهنگ پس از بازگشت به سطح آب، جِنکینز را روی تکههای باقی مانده از قایق در هم شکسته «با کبودیهای زیاد اما بدون آسیب جدی» قی کرده است.شواهد تاریخی پرشمار دیگری از جمله قصرها و معابدی که در نینوا و سرتاسر منطقۀ اطراف آن، به پرستش داگون اختصاص داشته، همچنان موجود است. داگون یک خدا-ماهی بود که نشانۀ آن، مردی بود که یک ماهی بر تن داشت، یا شخصی بود که بخشی از او را انسان و بخشی ماهی تشکیل میداد. در کتابمقدس در رابطه با فلسطینیان (داوران 1۶: 23-24؛ اول سموئیل ۵: ۱-۷؛ اول تواریخ 10: 8-12) به این بت اشاره شده است. کِلِی ترامبال در صحبت خود دربارۀ دلایل ثانویۀ ممکنی که احتمالا خدا برای به توبه آوردن افراد از آن استفاده کرد، میگوید:
«یونس به عنوان قاصد الاهی به نینوا، چه نشانۀ بهتری از اینکه در حضور شاهدانی، مثلا در ساحل فینیقیه که خدای ماهی، بت محبوب آن ناحیه در عبادتهایشان بود، شخصا از دهان یک ماهی بزرگ بیرون افکنده شود میتوانست داشته باشد؟ چنین واقعهای به ناچار طبیعت غیرقابل پیشبینی ناظران مشرقزمینی را تحریک میکرد تا جمعیتی از مردم، آمادۀ پیروی از مظهر ظاهرا جدید خدای ماهی شوند و داستان برخاستن یونس از دریا را اعلام کنند؛ آن هم در زمانی که او برای انجام ماموریت خود به نینوا، شهری که خدای ماهی در مرکز اصلی پرستش آن قرار داشت، میرفت.»
شاید به خاطر دارید که خدا نه تنها طوفانی بزرگ و ماهی بزرگی برای بلعیدن یونس مقدر کرد، بلکه گیاهی را از زمین رویانید تا سایبانی برای او مهیا کند (یونس ۴: ۶)، و بعد یک کِرم تا آن گیاه سایهدار را بزند و خشک شود (یونس 4: 7). پس از آن باد سوزانی وزانید تا حدی که یونس بیتاب شد (یونس 4: ۸). کتاب یونس، کتابی عالی است که حاکمیت خلاقانۀ عظیم خدا را در حین ارائۀ نجات عظیم به شهر بزرگ نینوا، نشان میدهد (یونس ۳: ۵، ۶، ۱۰).
کلام خدا با شایستگی و به درستی این موضوع را به ثبت میرساند (مزمور 19: 7؛ نگاه کنید به دوم سموئیل ۲۲: ۳۱؛ مزمور 12: 6؛ 18: 30؛ امثال ۳۰: 5) که یونس توسط یک ماهی بزرگ بلعیده شد (یونس ۱: ۱۷). و به راستی که خدا و کلام مکتوب او قابل اعتماد هستند.