چند همسری در کشورهای غربی مشکل بزرگی به حساب نمیآید. دلیل عمدۀ آن هم تاثیر مسیحیت است. (چندهمسری در غرب تمایل به همسرگزینی پیاپی است و نه همزمان!) اما در سایر بخش های جهان، کلیساهای نوپا به این موضوع به چشم یکی از معضلات اخلاقی اساسی مینگرند. وقتی جامعهای گرفتار سنت چندهمسری است، رفتارِ کلیسا در قبال کسانی که پیش از مسیحی شدن چند همسر اختیار کردند چه باید باشد؟
بعضی از کلیساها از این موضع برآمدند که کسانی که چند همسر دارند و ایمان میآورند نباید در آیینها و جلسات کلیسایی حضور پیدا کنند؛ اما کلیسا کمک های شبانی را از این گونه افراد یا حتی کسانی که به دلایلی نمیتوانند به عضویت رسمی این کلیساها درآیند دریغ نمیکند. این کلیساها با اتخاذ چنین سیاستی، درصدد دفاع از نگرش کتابمقدسی به خانواده و اعلام شهادتی شفاف به فرهنگ پیرامون خود از ایمان مسیحیشان هستند.
ضمن تحسین مشوق های این سیاست، باید بگویم به نظر من این دیدگاه کتاب مقدسی نیست. عهدجدید در فرهنگی چند همسری نوشته شده و به زعم من نمونههای موجود در آن واضح است. افرادی دارای چند همسر از تصدی امور کلیسایی بازداشته میشدند (اول تیطس ۳: ۲)؛ اما هیچ مدرکی موجود نیست که آنها از عضویت و حتی شرکت در جلسات کلیسایی منع شده باشند. عهدعتیق، البته، نسبتا با مقولۀ چندهمسری حالتی تسامحی داشت و بسیاری از مقدسین بزرگ عهد عتیق بیش از یک زن داشتند. عیسای مسیح مشخصا اعلام میکند که نیّت اولیه و اصلی خدا دربارۀ ازدواج، تناظر یک به یک مرد و زن است (متی ۱۹: ۱ – ۱۲)؛ بنابراین میشود چنین استنباط کرد که تساهل عهدعتیق در باب چندهمسری، مثل تسامح و پذیرش طلاق، به خاطر «سخت دلی» مردمان آن زمان بوده است. اما با اینکه کلام خدا تکهمسری را به عنوان الگوی خود تایید میکند ولی از سویی کسانی که چند همسر اختیار کرده باشند را نیز از پادشاهی فیض خداوند محروم نمیکند.
دلیل بسیار واضح است. چندهمسری مثل سایر گناهان نیست. یک دزد میتواند به محض ایمان آوردن دست از دزدی بردارد؛ و اگر بعد از مشاورۀ شبانی کافی پس از مدتی دست از دزدی برنداشت، میشود او را از آمدن به کلیسا منع کرد. اما کسی که چند همسر دارد نمیتواند به یک باره دست از چندهمسری بشوید. او نسبت به همسرانش تعهداتی دارد و به راحتی نمیتواند آنها را رها کند. طلاقی که خود به گناه آلوده است نمیتواند جبران گناه چندهمسری باشد.
#چند_همسری