خدا و یکتاپرستی در اعتقادنامۀ رسولان
ایمان ما به خدا، در حقیقت پایۀ باور و ایمان ما دربارۀ همۀ چیزهای دیگر است. اگر از دید جهانبینی به این موضوع نگاه کنید، خدا در مرکز است و همۀ چیزهای دیگر در رابطه با او معنا پیدا میکنند و این تفکر، خدامحوری را در طول موجی کاملا متفاوت با طرز فکری که در فرهنگ ما مرسوم هست قرار میدهد که خودمحور است، منیّت دارد و بعد به اینکه چطور همۀ چیزهای دیگر و از جمله خود خدا به من ربط پیدا میکنند فکر میکند. من فکر میکنم، به جرئت میگویم که مطابق مکاشفۀ کتابمقدس، این صراحتا بر خلاف طرز نگاه خود خداست. نتیجتاً در خدمت دنیای امروز بسیار مهم است که منیّت را که برای ما بسیار طبیعی شده زیر سوال ببریم و سعی کنیم خدامحوری و دیدگاه خدامحورانه را به جای دیدگاه خودمحورانه قرار بدهیم.
- دکتر جی. آی. پَکِر
ما مفهوم اصلی خدا را همانطور که در کتابمقدس ارائه شده، با پرداختن به دو موضوع مطرح میکنیم. از یک سو، آنچه را که الاهیدانان غالب اوقات «یکتایی خدا» مینامند، مورد برسی قرار میدهیم. یعنی این حقیقت که او تنها خدای واقعی است و از طرف دیگر بر «بسیط» بودن خدا علیرغم اینکه او سه شخصیت دارد اما حقیقتا تنها خدای یکتاست، تمرکز خواهیم کرد. بیایید با یکتایی خدا کار را شروع کنیم، آموزهای که تعلیم میدهد خدای کتابمقدس یکی است و او همان خدای حقیقی است.
یگانگی
برای بررسی یگانگی خدا، اول نگاهی میاندازیم به چندخدایی که در قرون اولیۀ کلیسا بسیار متداول بود. دوم، به یکتاپرستی میپردازیم که تاییدی بر خدای واحد است و سوم، دربارۀ مسیحیت و فهم آن از خدا صحبت خواهیم کرد. ابتدا بیایید نگاهی بیندازیم به چندخدایی.
چندخدایی
چندخدایی باور به وجود خدایان متعدد است؛ خدایانی که موجوداتی ماوراالطبیعی هستند و جهان را اداره میکنند. بعضی از این خدایان موجوداتی فناناپذیرند و کسی آنها را خلق نکرده، و بعضی دیگر طبق این باور، خود متولد شدهاند و حتی به نوعی دیگران را هم خلق کردهاند. در نظامهای چندخدایی، این خدایان از هم متمایزند و به همین دلیل هر کدام به نوعی منحصربهفردند، دقیقا همانطور که هر کدام از انسانها منحصربهفردند. اما در چندخدایی هیچ خدایی نمیتواند ادعا کند که تنها موجود ماوراالطبیعی است که میتواند حاکمیت خاصی بر جهان داشته باشد.
یکی از رایجترین انواع چندخدایی، به نام «یک از چند پرستی» یا «هنوتئیسم»، به یک خدا اظهار تعلق میکرد، بدون اینکه وجود خدایان دیگر را انکار کند. برای مثال، بعضی افراد در امپراتوری روم به زئوس به عنوان بلندمرتبهترینِ خدایان احترام میگذاشتند و در عین حال، خدایان دیگر را هم به رسمیت میشناختند.
در دورۀ کلیسای اولیه، بیشتر غیرمسیحیان چندخدایی بودند. بسیاری، خدایان ساختگی روم و یونان را میپرستیدند و دیگران بتهای خاور نزدیک باستان را عبادت میکردند. همچنین چندخداییهایی بودند که به نیروهای کیهانی اعتقاد داشتند و بقیه، اجزا یا ابعاد دیگری از خلقت را میپرستیدند. اما اعتقاد به عدم وجود خدا خیلی نادر بود.
یکی از دلایل تداول خدایان گوناگون این بود که مطابق قانون، چندخدایی الزامی بود. برای مثال، در امپراتوری روم، دولت همه را ملزم به پرستش خدایان رومی میکرد. رومیها به این عبادت و پرستش نیاز داشتند تا بتوانند برای امپراتوریشان، مورد لطف و حفاظت خدایان قرار بگیرند. اما دلیل اساسیتر برای چندخدایی گناه انسان بود.
طبق تعلیم کتابمقدس، همۀ مردم عمیقا و قلبا میدانند که جهان مگر از طریق دستهای خالقی الاهی، خلق نشده است. اما به خاطر گناه، انسانها به طور طبیعی خدای حقیقی و کار آفرینش را نمیپذیرند. در عوض، کارهای خدا را به منابع دیگر ربط میدهیم. به گفتههای پولس در اینباره در رومیان ۱: ۲۰-۲۳ گوش کنید:
زیرا از آغاز آفرینش جهان، صفات نادیدنیِ خدا، یعنی قدرتِ سرمدی و الوهیت او را میتوان با ادراک از امور جهانِ مخلوق، بهروشنی دید. پس آنان را هیچ عذری نیست. زیرا هرچند خدا را شناختند، اما او را چون خدا حرمت نداشتند و سپاس نگفتند، بلکه در اندیشۀ خود به بطالت گرفتار آمدند و دلهای بیفهمِ ایشان را تاریکی فراگرفت. اگرچه ادعای حکمت میکردند، اما احمق گردیدند و جلال خدای غیرفانی را با تمثالهایی شبیه انسان فانی و پرندگان و حیوانات و خزندگان معاوضه کردند (رومیان ۱: ۲۰- ۲۳،هزارۀ نو).
طبق گفتۀ پولس، وجود خدای کتابمقدس برای همه روشن است؛ یعنی حقیقتی است که دیده و درک میشود. پولس حتی آنقدر فراتر میرود که میگوید انسانها خدا را از مکاشفۀ او در خلقت میشناسند. اما ما آنقدر گناهکاریم که از جلال و پرستش او خودداری کردیم. در عوض، جلال او را با خدایان دروغین و ساختههای خودمان معاوضه و به جای او عبادت کردیم.
با در نظر گرفتن این تصویر از چندخدایی، حالا بیایید به سراغ یکتاپرستی، یعنی اعتقاد به وجود تنها یک خدا برویم.
یکتاپرستی
اصولا، یکتاپرستی میتواند به هر مذهبی که تاکید بر پرستش تنها یک خدا دارد اطلاق شود. برای مثال، در دنیای امروز، یهودیت، مسیحیت و اسلام همه مذاهبی یکتاپرست هستند، چون همۀ آنها تاکید دارند که تنها و تنها یک خدا وجود دارد.
در بسیاری از متون کتابمقدس، یگانگی خدا صراحتا اعلام و بر اینکه تنها یک خدا وجود دارد تاکید شده است. به چند نمونه گوش کنید. در اول پادشاهان ۸: ۶۰ سلیمان میگوید:
فقط خداوند، خداست و غیر از او خدای دیگری وجود ندارد (اول پادشاهان ۸: ۶۰، تفسیری).
داوود در مزمور ۸۶: ۱۰ اینگونه میسُراید:
تو تنها خدا هستی (مزمور ۸۶: ۱۰).
در دوم پادشاهان ۱۹: ۱۹ حزقیال اینگونه دعا میکند:
فقط تو ای خداوند، خدا هستی (دوم پادشاهان ۱۹: ۱۹، مژده).
در رومیان ۳: ۳۰، پولس تاکید میکند و میگوید:
خدا یکی است (رومیان ۳: ۳۰، مژده).
در یعقوب ۲: ۱۹، یعقوب میگوید:
تو ایمان داری که خدا واحد است؟ (یعقوب ۲:۱۹).
تنها یک ذات الاهی وجود دارد. این در روزگار عهد عتیق حقیقت داشت. در ایام عهد جدید هم حقیقت داشت. در قرون اولیۀ کلیسا هم حقیقت داشت و امروز نیز حقیقت دارد.
حالا باید اشاره کنیم که همۀ مذاهب یکتاپرست یک خدای مشترک را پرستش نمیکنند. همانطور که قبلا گفتیم، یهودیت، مسیحیت و اسلام هر کدام یک خدا را عبادت میکنند. حتی بیش از این، همۀ آنها این خدا را، اسما هم که شده، خدای ابراهیم میدانند. اما مفهومی که عبارت «خدای ابراهیم» در هر کدام در بر دارد، متفاوت است. این مذاهب بر سر شخصیت او، کارهای الاهی و حتی ذات الاهی توافق نظر ندارند.
یهودیت را در نظر بگیرید. یهودیت پایۀ ایمانی خود را بر عهد عتیق بنا میکند؛ درست همان کاری که مسیحیان انجام میدهند. اما خدای تثلیث را که در کتابمقدس مکشوف شده، انکار میکنند. در واقع، آنها شخصیتهای تثلیث را قبول ندارند. آنها عیسی را به عنوان خدا، خدای مجسم، رد میکنند. همچنین، روحالقدس را شخصیت الاهی نمیدانند و با رد عیسی و روحالقدس، آنها در واقع فرستادۀ آنها را که خداست، رد میکنند. این موضوع را عیسی در لوقا ۱۰: ۱۶ اینگونه بیان کرد:
هر که مرا رد کند فرستندۀ مرا رد کرده است (لوقا ۱۰: ۱۶، مژده).
یهودیت عیسی و روحالقدس، و به تبعِ آن خدای پدر را رد میکند.
یهودیت اعتقاد دارد که خدای مکشوف در عهد عتیق را پرستش میکند. آنها به همان عهد عتیقی اشاره میکنند که مسیحیان دوستش دارند و میگویند که «ما این خدا را میپرستیم». پس ظاهرا میتوانیم بگوییم که ما خدای مشترکی را عبادت میکنیم. اما از طرف دیگر، خدای آنها با خدای ما فرق میکند چون آنها مکاشفۀ کامل خدا را در عیسی رد میکنند.
وقتی صحبت از اسلام میشود، واضحتر میشود دید که مفهوم خدا در اسلام حتی با مفهوم خدا در کتابمقدس همخوانی ندارد.
پس یهودیت، مسیحیت و اسلام همه مذاهبی یکتاپرستند. همۀ آنها از چندخدایی به دور هستند چون منکر وجود خدایان مختلفند. اما همۀ این مذاهب با هم متفاوتند چون آموزههای متفاوتی از «کیستی» خدا دارند.
متن اعتقادنامۀ رسولان
من به خدای پدر، قادر مطلق،
خالق آسمان و زمین ایمان دارم.
من ایمان دارم به پسر یگانۀ او، خداوندمان عیسای مسیح،
که از طریق روحالقدس در مریم باکره لقاح یافت
و تحت حکومت پنتیوس پیلاتوس رنج کشید،
مصلوب شد، جان داد و مدفون شد؛
به عالم اسفل پایین رفت.
روز سوم از مردگان قیام کرد.
به آسمان بالا رفت
و در دست راست خدای پدر قادر مطلق نشست.
او از آنجا خواهد آمد تا مردگان و زندگان را داوری کند.
من به روحالقدس،
کلیسای جامع مقدس،
مشارکت مقدسین،
آمرزش گناهان،
قیام مردگان
و حیات جاودانی ایمان دارم. آمین.
برگرفته از مجموعه دروس اعتقادنامۀ رسولان
#سازمان خدمات مسیحی هزارۀ سوم