صفحه نخست / دفاعیات / اعتقادات مسیحیت راست دین (بخش نخست)

اعتقادات مسیحیت راست دین (بخش نخست)


بخش بعدی

طی دو هزار سال گذشته، کلیسای مسیحی اعتقادات خاصی را برای ایمان هر شخص ضروری دانسته است. در عین حال که درون سه شاخۀ عالم مسیحیت – کاتولیک رومی، ارتدکس شرقی و پروتستان – بعضی اختلافات تعلیمی وجود دارد، لیکن در خصوص اصول ایمان، توافقی کلی بین آنها حاکم است. هرگونه اختلافی هم که بین این شاخه‌های کلیسا وجود داشته باشد، در مقایسه با باورهای ارتدادی و غیر مسیحی بدعت‌ها، چندان اهمیتی ندارد. ما این بخش را به عنوان معیاری جهت مقایسه با عقاید غلط بدعت‌ها اختصاص داده‌ایم. 

آموزۀ اعتبار نهایی
هر گاه سخن از اعتبار نهایی به میان آید، هر سه شاخۀ اصلی مسیحیت بر سر الهام الاهی عهدهای عتیق و جدید با یکدیگر توافق دارند. با این وجود، شاخۀ کاتولیک رومی و ارتدکس شرقی، علاوه بر کتاب‌مقدس، منابع دیگری را هم معتبر می‌شمارند. 
کلیسای کاتولیک رومی – کلیسای تاریخی کاتولیک رومی، ۶۶ کتاب عهد عتیق و جدید را به عنوان کلام الهام‌شدۀ خدا می‌پذیرد. آنان کتاب‌های اپوکریفا را نیز به عنوان الهام الاهی محسوب می‌کنند. به علاوه، روایات کلیسا را هم در حد کتب مقدسه دارای اعتبار می‌دانند. (در کتاب قبلی، دلایل خود را مبنی بر اینکه چرا کتاب‌های اپوکریفا را به عنوان کتب مقدسه نمی‌پذیریم، ذکر کرده‌ایم – («پاسخ به پرسش‌های دشوار»، انتشارات کلیسای انجیلی آشوری تهران، سال ۱۳۷۹، ص. ۵۳).
کلیسای ارتدکس شرقی – کلیسای تاریخی ارتدکس شرقی نیز ۶۶ کتاب عهدهای عتیق و جدید را به عنوان مکاشفۀ الهامی خدا می‌پذیرد. آنها هم روایات کلیسای‌شان را دارای اعتباری هم‌طراز می‌دانند و در کنار کتب مقدسه قرارشان می‌دهند. 
کلیسای پروتستان – کلیسای تاریخی پروتستان، فقط کتاب‌مقدس را در تمام امور مربوط به ایمان و عمل، دارای اعتبار نهایی می‌داند. در «نظام‌نامۀ لوتری کنکورد» این نکته چنین آمده: «ما ایمان داریم، اعتراف می‌کنیم و تعلیم می‌دهیم که تنها قاعده و قانونی که کلیۀ اعتقادات قطعی و تعالیم باید مطابق آنها در نظر گرفته شوند و مورد قضاوت قرار گیرند، چیزی جز نوشته‌های انبیا و رسولان در عهدهای عتیق و جدید نیست.»
کتاب‌مقدس خود شهادت می‌دهد که در آنچه مکشوف می‌سازد و از نظر معیار و اعتبار نهایی در تمام امور مربوط به تعلیم، ایمان و عمل، کامل است. «تمامی کتب از الهام خدا است و به جهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت، مفید است» (دوم تیموتائوس  ۳: ۱۶). 
«و این را نخست بدانید که هیچ نبوت کتاب، از تفسیر خود نبی نیست. زیرا که نبوت به ارادۀ انسان هرگز آورده نشد، بلکه مردمان به روح‌القدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند» (دوم پطرس ۱: ۲۰-۲۱).
«بر کلامی که من به شما امر می‌فرمایم، چیزی میفزایید و چیزی از آن کم منمایید، تا اوامر یهوه خدای خود را که به شما امر می‌فرمایم، نگاه دارید» (تثنیه ۴: ۲).
«زیرا هر کس را که کلام نبوت این کتاب را بشنود، شهادت می‌دهم که اگر کسی بر آنها بیفزاید، خدا بلایای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود؛ و هر گاه کسی از کلام این نبوت چیزی کم کند، خدا نصیب او را از درخت حیات و از شهر مقدس و از چیزهایی که در این کتاب نوشته شده است، منقطع خواهد کرد» (مکاشفه ۲۲: ۱۸-۱۹).

آموزۀ خدا
آموزۀ خدا در هر سه شاخۀ مسیحیت یکسان است. در کتاب «خلاصۀ پرسش و پاسخ مذهبی وست‌مینستر» (Westminster Shorter Catechism) پرسش ۶ می‌خوانیم: «سه اقنوم یا شخص، در مقام خدایی هستند: پدر، پسر، و روح‌القدس؛ و اینها هر سه، یک خدا هستند، در ذات یکسان و در قوت و جلال نیز برابر.»

اعتقادنامۀ آتاناسیوسی (Athanasian Creed) در مورد آموزۀ تثلیث چنین توضیح می‌دهد:
... ما یک خدا را در تثلیث، و تثلیث را در وحدت می‌پرستیم؛ نه اقنوم‌ها را با هم ترکیب می‌کنیم، و نه ذات (ماهیت) آنها را از یکدیگر جدا می‌کنیم. زیرا یک اقنوم یا شخص وجود دارد به نام «پدر»، و اقنوم یا شخص دیگری به نام «پسر»، و اقنوم و یا شخص دیگری به نام «روح‌القدس». لیکن الوهیت «پدر»، «پسر» و «روح‌القدس» یکی است، در جلال برابرند و در عظمت به طور یکسان ازلی و ابدی می‌باشند. هر آنچه «پدر» هست، «پسر» هست» و «روح‌القدس» نیز هست. «پدر» نامخلوق، «پسر» نامخلوق و «روح‌القدس» هم نامخلوق است... «پدر» ازلی و ابدی، «پسر» ازلی و ابدی، و «روح‌القدس» نیز ازلی و ابدی است. با این وجود، اینها سه وجود ازلی و ابدی نیستند، بلکه یک وجود ازلی و ابدی... پس «پدر» خداست، «پسر» خداست و «روح‌القدس» هم خداست. با این وجود، اینها سه خدا نیستند، بلکه یک خدا... وحدت در تثلیث و تثلیث در وحدت است که باید مورد پرستش قرار گیرد.

در کتاب قبلی، «پاسخ به پرسش‌های دشوار» (انتشارات کلیسای انجیلی آشوری تهران، سال ۱۳۷۹، صص. ۴۳-۴۶)، آموزۀ کتاب‌مقدسی تثلیث به سادگی شرح داده شده است. در اینجا به چاپ مجدد آن می‌پردازیم تا روشن سازیم که اعتقاد مسیحیت راست‌دین در خصوص ماهیت خدا چیست.

یکی از موضوعات کتاب‌مقدس که بیشتر از هر موضوع دیگر، مورد سوءتفاهم قرار می‌گیرد، آموزۀ تثلیث است. اگرچه مسیحیان می‌گویند که به یک خدا ایمان دارند، لیکن دائما متهم به پرستش چند خدا (حداقل سه خدا) می‌شوند. 
کتب مقدسه تعلیم نمی‌دهند که سه خدا وجود دارد؛ در عین حال، تعلیم هم نمی‌دهند که خدا در حین ایفای نقش خویش در نمایش تاریخ، سه نقاب مختلف به چهره می‌زند. آنچه که کتاب‌مقدس تعلیم می‌دهد و در آموزۀ تثلیث تبیین می‌گردد: یک خدا وجود دارد که خود را در سه اقنوم یا سه شخص یعنی پدر، پسر، و روح‌القدس مکشوف ساخته است و این سه شخص، همان خدای واحد و یکتا هستند. 
وقتی که گفته‌های کتاب‌مقدس را دربارۀ وجود خدا در نظر بگیریم، در می‌یابیم که اگرچه درک این مطلب برای ما دشوار است، لیکن این همان چیزی است که کتاب‌مقدس به ما می‌گوید و نزدیک‌ترین معنا برای ذهن محدود ماست و می‌تواند راز نامحدود خدای نامحدود را برای ما تشریح نماید.
کتاب‌مقدس تعلیم می‌دهد که فقط و فقط یک خدا وجود دارد. «ای اسرائیل بشنو؛ یهوه خدای ما، یهوه واحد است» (تثنیه ۶: ۴). «خدا واحد است» (اول تیموتائوس ۲: ۵). «خداوند پادشاه اسرائیل و یهوه صبایوت که ولیّ ایشان است چنین می‌گوید: ”من اول هستم و من آخر هستم و غیر از من خدایی نیست“» (اشعیا ۴۴: ۶).
با این وجود، اگرچه خدا در وجود یا ذات اصلی خود واحد است، لیکن او سه اقنوم یا سه شخص نیز هست: «آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم» (پیدایش ۱: ۲۶). «خدا گفت همانا انسان مثل یکی از ما شده است» (پیدایش ۳: ۲۲).
در اینجا به جمع بودن شخصیت خدا اشاره می‌شود، زیرا او نمی‌توانست در این موارد با فرشتگان سخن بگوید، چون که فرشتگان نمی‌توانستند خدا را در آفرینش کمک نمایند و چنین هم نکرده‌اند. کتاب‌مقدس به ما تعلیم می‌دهد که نه فرشتگان، بلکه عیسای مسیح همه چیز را آفریده است (یوحنا ۱: ۳؛ کولسیان ۱: ۱۵؛ عبرانیان ۱: ۲).
کتب مقدسه علاوه بر اینکه از خدا به عنوان واحد سخن می‌گویند و به جمع بودن شخصیت خدا اشاره می‌کنند، به نحو خاصی از خدا در سه اقنوم یا سه شخص نام می‌برند. اقنوم یا شخصی وجود دارد که کتاب‌مقدس او را «پدر» می‌نامد و «پدر»، به «خدای پدر» اطلاق می‌شود (غلاطیان ۱: ۱).
کتاب‌مقدس راجع به اقنوم یا شخصی به نام «عیسی» یا «پسر» و یا «کلمه» هم سخن می‌گوید، که او نیز «خدا» خوانده می‌شود. «و کلمه، خدا بود...» (یوحنا ۱: ۱). عیسی، خدا را پدر خود نیز خواند و خود را با خدا برابر دانست (یوحنا ۵: ۱۸).
از اقنوم یا شخص سومی نیز به نام «روح‌القدس» در کتاب‌مقدس یاد شده است، و این شخص نیز – که با «پدر» و «پسر» متفاوت است – خدا خوانده می‌شود. «ای حنانیا، چرا شیطان دل تو را پر ساخته است تا روح‌القدس را فریب دهی... به انسان دروغ نگفتی، بلکه به خدا» (اعمال ۵: ۳-۴).
واقعیت‌های تعلیم کتاب‌مقدس در این خصوص عبارتند از: یک خدا وجود دارد. این خدای واحد، دارای شخصیتی مرکب است. این خدا، پدر و پسر و روح‌القدس خوانده می‌شود که همگی شخصیت‌های متمایزی هستند که الوهیت دارند. بنابراین، چنین می‌توانیم نتیجه بگیریم که پدر و پسر و روح‌القدس یک خدا هستند – یعنی همان

آموزۀ تثلیث
دکتر «جان وارویک مونتگومری» (Dr. John Warwick Montgomery) از این قیاس برای کمک به ما در درک بهتر این اعتقاد بهره می‌جوید:
«اعتقاد به تثلیث، «غیر منطقی» نیست؛ آنچه غیر منطقی است نادیده گرفتن شواهد کتاب‌مقدسی در مورد تثلیث به نفع وحدانیت، یا چشم پوشیدن از وحدانیت در حمایت از تثلیث است. 
«اطلاعات ما باید از الگوهای ما برتر به شمار آیند – یا بهتر بگوییم، نمونه‌هایی که ما در ذهن داریم باید به طور دقیق بازتاب کل طیف اطلاعات ما باشند. 
«در اینجا شباهت نزدیکی بین شیوۀ الاهیدانان و کار فیزیک‌دانان نظری وجود دارد: طی آزمایش‌های فراوان، ذراتی در داخل اتم یافت شده‌اند که خصوصیات موجی (W)، خصوصیات ذره‌ای (P)، و خصوصیات کوانتومی (h) دارند. 
«اگرچه این ویژگی‌ها از بسیاری از جهات با یکدیگر تطابق ندارند (ذره‌ها منکسر نمی‌شوند، در حالی که موج‌ها می‌شوند و ...)، لیکن فیزیک‌دانان، الکترون را به صورت PWh «شرح می‌دهند» یا «نمونه می‌گیرند». آنان باید چنین کنند تا ارزش کلیۀ اطلاعات موجود حفظ شود.
«به همین ترتیب، یک الاهیدان نیز از خدا با تعریف «سه در یک سخن» می‌گویند. آن دانشمند و نیز آن الاهیدان از هیچ یک از شما انتظار ندارند که با استفاده از این الگو، «تصویری از موضوع به دست آورده باشید؛ منظور از استفاده از این نمونه، کمک به شماست تا تمام این واقعیت‌ها را در نظر داشته باشید و دیگر به خاطر اینکه حقیقتی را به زور منطقی و منسجم جلوه دهید، آن را سوءتعبیر نکنید. 
«نتیجه بسیار واضح است: یا تثلیث را می‌پذیرید، و یا «خدایی» را که صرفا تقلید کم‌رنگی از خداوند کتاب‌مقدس و اعتقادنامه‌های مسیحیت است» («از کجا می‌دانیم که خدا وجود دارد؟»، ص. ۴۰).

برگرفته از کتاب شناخت بدعت‌ها
نویسندگان: جاش مک‌داول و دان استیوارت
 


بخش بعدی

...

 

رفتن به بالا