ابزار ترجمه


بخش بعدی

ابزار ترجمه

يادم می‌آيد يک بار مقالۀ طنزی در يکی از مجلات مسيحی می‌خواندم که تجارت زنجيره‌ای و عظيم دستبندها، نشان ماهی (ایکتوس) و به قولی صنايع دستی مسيحی را به باد مسخره گرفته بود. در يکي از اين مطالب، يک مسيحی به فروشگاه فوق‌العاده بزرگ چندطبقه‌ا‌ی مسيحی رفت و سؤال کرد که آيا کتاب‌مقدس می‌فروشند يا نه. فروشنده با دندانهای خيلی سفيد، در حالی که لبخند به لب داشت، طوری بود که برق دندانهايش چشم مشتری را می‌زد، جواب داد: «البته که داريم! خانم عزيز، تشريف می‌برين طبقۀ يادزهم رديف هيفده. گفتم شايد بخواين يه کتاب‌مقدس جديد ما براي «خانم‌های خانه‌دار پر از روح» که سقف خونه‌شون کاهگليه هم رو يه نگاهی بيندازين؟ يا شايد بخواين اگر شاغل هستين، نسخۀ زن شاغل، که حرف‌های مسيح را به رنگ قرمز چاپ کرده و حرف‌های موسی را به رنگ آبی، تهيه کنين؟ شايد بخواين...»
   واقعا؟ انگار که هزار ترجمه از کتاب‌مقدس در بازار وجود دارد و هر سال تعداد زياد ديگری هم به بازار می‌آيد. واقعا خجالت‌آور است، فکرش را بکنيد که عده‌ای در دنيا هنوز هيچ کتاب‌مقدسی به زبان خودشان ندارند. اگر واقعا دوست داريد کار خير بکنيد و کمکي هم کرده باشيد، بهتر است قبل از اينکه پولی بابت اين نسخه‌های مختلف بپردازيد، عوضش به سازمانی مثل انجمن مترجمين کتاب‌مقدس ويکليف کمک کنيد تا اينکه يک ترجمۀ ديگر را به زبان انگليسي بيرون بدهند!
   با وجود همۀ اين حرف‌ها، در دست داشتن ترجمه‌های مختلف مزايای زيادی دارد که دست‌کم مهم‌ترين آنها اين است که به ما اجازه می‌دهد از ابزار ترجمه‌ها استفاده کنيم! اما قبل از همه چيز، يک مقدمه خالی از لطف نيست!
   کتاب‌مقدس در اصل به زبان عبری و يونانی نوشته شده: عهد عتيق به عبری (به جز قسمت‌هاي کوچکي که به زبان آرامی نوشته شده) و عهد جديد به زبان يونانی. بعضی ترجمه‌ها به زبان انگليسی (و البته فارسی)، اين زبان‌های باستانی را خيلي تحت‌اللفظی يا کلمه به کلمه ترجمه کردند. اين بدان معناست که خواننده می‌تواند به آنچه در عبری و يونانی گفته شده نزديک شود، اما عيب آن اين است که ترجمۀ حاصل از آن مي‌تواند براي خواندن مشکل يا حتي در مواردی مبهم باشد. 
   برای مثال يک ترجمۀ تحت‌اللفظی از پيدايش 4: 1 را در نظر بگيريد: «و آدم زن خود حوا را بشناخت و او حامله شده قائن را زاييد.» (ترجمۀ قديم يا متن ترجمۀ کينگ جِيمز انگليسی) کمی درست در نمی‌آيد، اينطور نيست؟ واضح است که آدم زن خود را می‌شناخت- اگر هرگز به هم معرفی نشده بودند، ازدواج عجيبی می‌شد! اما در واقع، «شناختن» در عبری روشی مؤدبانه برای صحبت دربارۀ رابطۀ جنسی است. اين قضيه مطلب را قابل درک‌تر می‌کند! آدم با حوا رابطۀ جنسی داشت و او حامله شد. اما ترجمۀ تحت‌اللفظی، کلمه‌بندی دقيق عبری را حفظ می‌کند و در نتيجه درک آن مشکل می‌شود.
   نسخه‌های ديگر، ترجمۀ متفاوتی دارند. به جای ترجمۀ کلمه به کلمۀ يونانی و عبری، سعی در ترجمۀ معنی به معنی دارند. اين از لحاظ تکنيکی به عنوان اصل «معادل پويا» شناخته می‌شود. نتيجۀ کار، ترجمه‌ای است قابل درک‌تر، اما به جمله‌بندی اصلی آن خيلی نزديک نيست. باز پيدايش 4: 1، اين بار با ترجمۀ «معادل پويا» (در زبان انگليسی): پس از آن آدم با زنش حوا همخواب شد و او آبستن شده، [وقتی زمان رسيد] پسری زاييد...» (ترجمۀ شريف؛ در اينجا ترجمۀ New Living Translation).
   شکی نيست که فهم اين ترجمه راحت‌تر است. اما ممکن است به نوع ديگری شما را به درد سر بيندازد. فرض کنيد اين آيه را می‌خوانيد و آنچه به ذهن شما خطور می‌کند اين واقعيت است که «وقتی زمان رسيد» قائن به دنيا آمد و نکتۀ اصلی که به ذهن‌تان می‌رسد اين است که قائن در زمان خاصی به دنيا آمد، شايد زمانی مشخص، و همين موضوع مطالعۀ کتاب‌مقدس شما را از مسير خودش منحرف می‌کند. مسئله اين است که اين کلمات، يعنی «وقتی زمان رسيد» اصلا در ترجمۀ اصلی عبری وجود ندارد. اينها فقط روش مترجم براي حفظ ريتم جمله در ترجمه است. فکر ما دربارۀ اين «زمان» کاملا ساختگی است!
   برای اينکه از اين گاف‌های بزرگ ندهيم، بهتر است که به بيش از يک ترجمه از متن مراجعه کنيم. مخصوصا اگر شما دوست داريد از ترجمه‌های پويا استفاده کنيد. برای همين پيشنهاد می‌کنيم که حتما يک ترجمۀ تحت‌اللفظی هم بخريد. 
   در ترجمه‌هاي انگيسی، ترجمه‌های NASB و ESV  جزو ترجمه‌های تحت‌اللفظی هستند (مثل ترجمۀ هزارۀ نو). نسخۀ معتبر کينگ جِيمز هم تحت‌اللفظی است، اما از آنجايی که چند صد سالی از ترجمۀ آن می‌گذرد و ترجمه‌های بهتری از زبان اصلی يونانی به بازار آمده، نسخه‌های جديدتر طرفدار بيشتری دارند (مثل ترجمۀ قديم). شايد بهترين ترجمۀ تفسيری موجود ترجمۀ NLT باشد (مثل ترجمۀ تفسيری) و نسخۀ متداول حد واسط اين دو، ترجمۀ NIV. (مثل ترجمۀ مژده)  

ترجمه‌ها و سایر ابزارها
  يکي از مضرات ترجمه‌های معادل پويا اين است که امکان دارد بعضی متن که ما برای استفاده از ابزارهای‌مان به آن نياز داريم را از بين ببرند. به اين متن از روميان باب اول توجه کنيد:

14 من خود را چه به يونانيان و چه به بربرها، چه به حکيمان و چه به جاهلان مديون مي‌دانم. 15 از اين رو اشتياق بسيار دارم که شما را نيز که در روم به سر مي‌بريد بشارت دهم. 16 زيرا از انجيل سر افکنده نيستم. چرا که قدرت خداست برای نجات هر کس که ايمان آورد، نخست يهود و سپس يونانی. 17 زيرا در انجيل آن پارسايی که از خداست به ظهور می‌رسد، که از آغاز تا به انجام بر پايۀ ايمان است. چنانکه نوشته شده است: پارسا به ايمان زيست خواهد کرد. 18 زيرا غضب خدا از آسمان به ظهور می‌رسد بر ضد هر گونه بی‌دينی و شرارت انسان‌هايی که با شرارت خود حقيقت را سرکوب می‌کنند.
(روميان 1: 14-18، ه.ن.)  

ابزار کلمات ربطی در نمونۀ بالا بهترين وسيله‌ برای درک اين قسمت از کلام خداست. ستون فقرات آيات بالا (آيات 16-18) روی عبارت «زيرا يا چرا که» است. انگار که پولس مجموعۀ سوالات مخاطبان را پيش‌بينی می‌کند و مسلسل‌وار با استفاده از «زيرا» يا «چرا که» به آنها جواب می‌دهد:

از اين رو اشتياق بسيار دارم که شما را نيز که در روم به سر می‌بريد بشارت دهم.
«حالا چرا پولس تا اين اندازه مشتاق است؟»
زيرا از انجيل سر افکنده نيستم.
«پولس! چرا که نه؟»
چرا که قدرت خداست برای نجات هر کس که ايمان آورد
«پولس! چطور ممکنه؟»
زيرا در انجيل آن پارسايی که از خداست به ظهور میرسد.
«اما پولس! چرا لازمه مردم پارسا باشن يا حسابشون با خدا صاف بشه؟»
زيرا غضب خدا از آسمان به ظهور می‌رسد...
  
می‌توانيد ببينيد که «زيرا»ها يا «چرا که»ها چقدر در پيش بردن اين استدلال به هم پيوسته مهم هستند. اما در ترجمۀ مژده فقط 2 تا زيرا داريم (از آيۀ 16-18). اما می‌توانيد «زيرا»های بيشتر را در ترجمه‌هايی که به زبان اصلی وفادارتر هستند (مثل ترجمۀ بالا) پيدا کنيد.
   در واقع، حالا که داريم روي اين متن کار می‌کنيم، ارزشش را دارد که مکثی کنيم و ببينيم که حذف «زيرا» در ابتدای آيۀ 18، چقدر تاسف‌آور خواهد شد. يعني به عبارتی می‌تواند به حذف رابطۀ بين احتياج ما به نجات و آنچه بايد از آنها نجات بيابيم يعنی غضب خدا بيانجامد. فکر می‌کنم اين مسئله وقتی بشارت می‌دهيم برای ما اتفاق می‌افتد. ما به مردم می‌گوييم که به «نجات» نياز دارند. مردم فکر می‌کنند و می‌گويند: «چرا؟ زندگی من که خوبه. من بيشتر از کسی که کنار ساحل با خوشحالی دراز کشيده و داره حموم آفتاب می‌گيره که به نجات غريق نياز ندارم!» بعد ما تلاش می‌کنيم تا چيزهايی را به ياد بياوريم که مسيحيت می‌تواند ما را از آنها آزاد کند: شايد تنهايی، يا حس عدم رضايت فردی يا احساس گناه. اين برای تعداد کمی از دوستان‌مان که اتفاقا تنها يا ناراضی يا گناهکار هستند جواب می‌دهد. اما بيشتر دوستان ما احساس خوبی دارند و بی‌علاقه و بی‌اعتنا هستند. اما اگر با محبت به آنها توضيح بدهيم که «غضب خدا از آسمان به ظهور می‌رسد» (آيۀ 18)، البته بر ضد آنها، و اينکه روزی خداوند در خشم هولناکش همۀ آنهايی را که پسرش را رد کردند، مجازات خواهد کرد و به همين خاطر بايد نجات پيدا کنند، چه؟ کسانی که کنار دريا هستند به نجات غريق نيازی ندارند اما وقتی در دريا غرق می‌شوند، چطور؟ اين همان چيزی است که به آن نياز داريد!
   اشتباه نکنيد! ترجمۀ مژده اساسا ترجمۀ خوبی است. نمی‌خواهيم مثل بعضي از دوستان غيرمسيحی که استدلال می‌کنند کتاب‌مقدس مجموعه‌ای از شايعات يک عده از مردم دنياست، شما را بدگمان کنيم. اصلا اينطور نيست! ما از اين امتياز برخورداريم که ترجمه‌های متعدد خوبی در اختيار داشته باشيم. آنچه ما می‌گوييم اين است که برای مطالعۀ دقيق‌تر، در زمان‌های نسبتا نادری که مطالعۀ دقيق خيلی اهميت دارد، بهتر است بيش از يک نسخه ترجمه را بخوانيد که در اين زمان نسبتا نادر بهتر است از ترجمۀ تحت‌اللفظی‌تر استفاده کنيد.

مثال عملی
عيسي، مرتا و خواهرش و ايلعازر را دوست می‌داشت. پس چون شنيد که ايلعازر بيمار است، دو روز ديگر در جايی که بود، ماند. (يوحنا 11: 5-6 ه. ن.) 

حالا فرصتی است برای استفاده از ابزار کلمات ربط! البته اگر حرف ربطی باشد؟! چون که عيسی مريم و مرتا و ايلعازر را دوست داشت، در رفتن به بستر بيماری ايلعازر درنگ کرد و (اگر دنبالۀ متن را بخوانيد) اجازه داد بميرد. اما فکر می‌کنيد و می‌گوييد: «واقعا عجيبه. اگر او رو دوست داشت، دلش نمی‌خواست جلوی مردنش رو بگيره؟» به نظر مترجمان نسخۀ تفسيری نيز اين مطلب عجيب می‌آيد، و با جايگزين کردن «با اين حال» به جای «پس» آن را نسبتا انعطاف‌پذير‌تر و ترجمۀ روان‌تری از متن به دست دادند.

عيسی با اينکه نسبت به مرتا و مريم و ايلعاذر لطف خاصی داشت، با اين حال وقتی خبر بيماري ايلعازر را شنيد، در محلی که بود، دو روز ديگر نيز ماند. (يوحنا 11: 5-6، ترجمۀ تفسيری)

واقعا مايۀ تاسف است. با اينکه «پس» عجيب به نظر می‌رسد، اما واقعا لُب مطلب را خوب ادا مي‌کند ولی ما باز مي‌پرسيم: «چرا اين تاخير عيسی کار محبت‌آميزی است؟ حتما هدف بزرگتری در مرگ ايلعازر وجود داشت و به نظر می‌رسيد که دقيقا اينطور هم هست چون عيسی در ادامۀ اين متن (با استفاده از يک حرف ربط ديگر) به وضوح می‌گويد: 

آنگاه عيسی آشکارا به آنان گفت: «ايلعازر مرده است. و به خاطر شما شادمانم که آنجا نبودم، تا ايمان آوريد. اما اکنون نزد او برويم.» (يوحنا14:11-15 ه. ن.)

عيسی عمدا اجازه داد تا ايلعازر بميرد با آگاهی از اينکه او را از قبر زنده خواهد کرد. هدف او از اين کار چه بود؟ تا شاگردانش ايمان بياورند که او بر مرگ غلبه دارد. ايمان به بهشت «در آن بالاها» خيلی خوب است؛ چون از نگاه هاليوودی، نوعي دنيای زودگذر است؛ شبيه عکسی است که زيادی نور ديده و همه چيز در سايه‌ روشنی از رنگ سفيد است. اما عيسی از ما می‌خواهد اطمينان حاصل کنيم که زندگی پس از رستاخيز او چيزی واقعی، فيزيکی، قابل لمس و مشاهده است و او از ما می‌خواهد که اين واقعيت را با يقينی کامل بپذيريم، حتي اگر با جسد مردۀ کسی که دوستش داريم روبرو شويم. بعد او اين را در مقابل شاهدان عينی ثابت می‌کند تا ايمان بياورند و تا ما نيز وقتی که شرح آنچه اتفاق افتاده را می‌خوانيم، ايمان بياوريم. (يوحنا30:20-31) را بررسی کنيد.


نویسندگان: سچ و بینان
برگرفته از کتاب «کند و کاو» چاپ انتشارات جهان ادبیات مسیحی


بخش بعدی

...

 

رفتن به بالا