"زیرا که برای ایشان بهتر میبود که راه عدالت را ندانسته باشند، از اینکه، بعد از دانستن بار دیگر از آن حکم مقدّس که بدیشان سپرده شده بود، برگردند. لکن معنی مَثَل حقیقی بر ایشان راست آمد که، سگ به قی خود رجوع کرده است؛ و خَنزیرِ شسته شده، به غلطیدن در گِل." (دوم پطرس ۲ : ۲۱ تا ۲۲)
در زبان ساده، عبارت فوق تداعی کنندۀ محکومیتی سنگین بر گروهی از مردم است. اما، کدام گروه از مردم یا کدام زیر مجموعه از کلیسا مرئی؟ پیش از پرداختن به پاسخ به پرسش فوق مروری بر یک اصل نگارش در کتاب مقدس ضروری است. دو آیۀ فوق (۲۱ و ۲۲)، اشاره ای مضاعف بر کتاب "امثال سلیمان" دارند. این روش یکی از چندین نوع نگارش در کتاب مقدس است که به "توازی مکرر" ( یا در زبان انگلیسی به، Repetitive Parallelism) معروف است. آشنایی با این ابزار نوشتاری خواننده را از سوءتفاهمات و درک ناصحیح باز می دارد. اجازه دهید با اشاره به بخشی از آن توضیح روشن تری را به خوانندگان علاقمند ارائه دهیم:
دو عبارت در آیات فوق عبارتند از: (۱) "سگ به قی خود ر جوع کرده است؛"، (۲) "و خَنزیرِ شسته شده، به غلطیدن در گِل." ( خَنزیرِ، نام دیگری برای خوک است). عبارت نخست همسان و هم طراز با آیه ای از کتاب امثال سلیمان است. در آن جا می خوانیم، "چنانكه سگ به قی خود برمیگردد، همچنان احمق حماقت خود را تكرار میكند." (امثال سلیمان ۲۶ : ۱۱)
اما، بخش دوم در موازات با آیۀ خاصی در کتاب مقدس نیست. برای خوانندۀ اولیه (یهود) هر دو حیوانِ سگ و خوک ناپاک بودند، پس تلاش نویسنده (پطرس رسول) با ترسیم این دو حیوان ایجاد انزجار در تفکر و ذهن خوانندۀ یهودی بود. هر دو حیوان فوق ویژگی مشترک دارند و آن بازگشت به وضعیت و ماهیت نخست خود است. سگ به ذات، گرایش به خوردن استفراغ خود را دارد و خوک الزام به بازگشت به لجن را امری طبیعی می داند. به زبان ساده تر، علیرغم تلاش ما در تربیتِ سگ و تلاش انسان در پاکیزه نگهداری خوک اطمینان و ضمانتی در عدم بازگشت آنان به وضعیت سابق خود نیست. به عبارتی، ذات و فطرت آن دو تغییر پذیر نیست.
نمونۀ دیگر را می توان در متی ۷ : ۶ یافت. عیسای مسیح با اشاره به ماهیت سگ و خوک اشاره به اشخاصی می کند که همواره از درک خدا محروم هستند. چنانکه می خوانیم، "آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و نه مرواریدهای خود را پیش گرازان اندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته، شما را بدرند."
آیۀ فوق اشاره به گروهی از مردم دارد که برای مدت زمانی محدود انجیل عیسای مسیح را پذیرا می شوند و پس از انقضای زمان به زندگی گذشته و طرق کهنۀ خود باز می گردند (نک، مرقس ۴ : ۱۵). گروهی که به سادگی در ظاهر انجیل را پذیرا و در شکلی علاقمند به تعلیم، وعظ، دلسوزی برای فقرا ، انزاجار از گناه، فعالیت های کلیسایی، و عدالت اجتماعی به نمایش می گذارند. آیات ۲۱ تا ۲۲، اشاره به حماقت، رسوایی فردی دارند که پس از آشنایی با مژدۀ انجیل و علیرغم شناخت بخشش از گناه و شرارت با کمال میل به شرارت اخلاقی پیشین خود و آن چه که ذات انسان (Carnal Man) گرایش دارد باز می گردد،
این آیات به سادگی ممکن است منجر به سوءتفاهم در ذهن خواننده پیرامون از دست دان نجات و موقیعت رستگار شدۀ ایمان دار شوند. اما، چنین برداشتی صحیح نیست، در مقاله ای جداگانه به این پرسش در سایت نداگر پاسخ خواهیم داد. پطرس رسول در زبان عامیانه ای به گروهی از مردم اشاره دارد که در یک مقطع از زمان ایمان مسیحی را معترف بوده، ایمان و رفتار مسیحی را نمایش داده، تعمید آب را دریافت و سپس به کلیسایی ملحق شده بودند. اما، در آن مسیر از آموزۀ مسیحیت راستین منحرف شدند. در این متن، تمرکز پیرامون واعظین کذبه و نوکیشان آن معلمین دروغین است. انسان هایی که علیرغم ظاهری مسیحی هیچگاه تعلقی به خانوادۀ خداوند نداشته اند. یعنی فقدان ثمرۀ روح و عدم انگیزۀ راستین آنان که در ابتدا بر کلیسا و سایر ایمانداران روئیت پذیر نبوده است.
"از ما بیرون شدند، لکن از ما نبودند، زیرا اگر از ما میبودند با ما میماندند؛ لکن بیرون رفتند تا ظاهر شود که همهٔٔ ایشان از ما نیستند."
(اول یوحنا ۲ : ۱۹)
#نداگر